سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شرکت در انتخابات ، حقّ یا تکلیف !؟

یکشنبه 88 اردیبهشت 27 ساعت 1:6 عصر

همیشه در آستانه‏ی انتخابات یکی از مباحثی که در لسان مردم و رسانه‏ها فراگیر می‏شود این است که شرکت در انتخابات حقّ مردم است و ملت برای استیفای حقّ تعیین سرنوشت در انتخابات شرکت می‏کنند. اما از منظر اسلامی مسأله به همین سادگی که در نظام‏های دموکراتیک دنیا مطرح است نمی‏باشد؛
پیش از توضیح این نکته لازم است با سه اصطلاح مهم در ادبیات فقهی-اصولی آشنا شویم: حقّ، حکم، تکلیف؛ حقّ اصطلاحی است که گاه در مقابل حکم می‏آید و گاه در قبال تکلیف و بر این اساس دو معنی متفاوت را ادا می‏سازد. آن‏گاه که حقّ در برابر حکم می‏آید به معنی «توان و امتیاز» است و هرگاه در مقابل تکلیف می‏آید به معنی «امتیاز بر کسی یا چیزی» است. البته این تفاوت در ماهیت حقّ نیست؛ بلکه تفاوت در نوع لحاظ حقّ است. یعنی هرگاه حقّ را در مقابل تکلیف لحاظ می‏کنیم نوعی تلازم به ذهن متبادر می‏شود که در اثر آن در مقابل هر حقی تکلیفی وجود دارد و به عبارت دیگر حقّ و تکلیف را دو روی یک سکّه می‏دانیم. حکم نیز عبارت است از پیوند و ارتباطی که از سوی شارع یا قانون‏گذار بین موضوع و محمولی در یک قضیه برقرار می‏شود. احکام انواع مختلفی دارند که یک قسم از آن را احکام تکلیفی یا همان تکالیف تشکیل می‏دهد. به عبارت دیگر تکلیف عبارت است از الزاماتی که در نظام تشریع و تقنین برای مکلفان مشخص شده‏است که البته این الزامات می‏تواند در قبال حق الهی و یا حقوق دیگران وضع شده‏باشد.
تفاوت مهم و معیار اساسی بازشناسی حقوق از احکام و تکالیف در این است که حقوق به طور کلی قابل چشم‏پوشی هستند و شخص ذی‏حق می‏تواند با صرف‏نظر کردن از حقّ خود آن را اسقاط نماید؛ بر خلاف احکام و تکالیف که از چنین قابلیتی برخوردار نیستند و نمی‏توان از آن‏ها صرف‏نظر کرد. بلکه شخص مکلف، ملزم به اتیان آن احکام و پای‏بندی به آن تکالیف است. این مسأله‏ای است که در علم حقوق نیز به نوعی مطرح گشته و تحت عنوان تفاوت قوانین آمره و مقررات تکمیلی از آن بحث می‏شود.


اما گاه به جهت بعضی مغالطات، میان حقوق و تکالیف آن‏چنان خلط مبحث می‏شود که بسیاری از تکالیف را در دایره‏ی حقوق می‏شناسیم و حقّ اسقاط آن را نیز برای خویش محفوظ قلمداد می‏نماییم. البته این مسأله در نظام‏های حقوقی انسان‏محور و غیر الهی بیشتر به چشم می‏خورد و غالباً توسط عده‏ای از خودباختگان فرهنگ و تمدن غرب به خورد سایر ملت‏ها نیز داده‏می‏شود. از جمله مغالطات رایج در این زمینه می‏توان به مسائلی نظیر آزادی در تمام جنبه‏های فردی و اجتماعی و همه‏ی عرصه‏ها از جمله آزادی عقیده و بیان و قلم و.. و مسأله‏ی حیات اشاره کرد.
در نظام‏های حقوقی اومانیستی بر اساس تفسیر غلط و شناخت ناصحیح انسان و جهان و عدم اعتقاد به مبدأ و معاد از جمله حقوقی که برای بشر نام می‏برند حقّ آزادی و حقّ حیات است؛ حال آنکه بر اساس تفسیر صحیح و جهان‏بینی الهی آزادی و حیات از جمله احکام الهی برای بشر هستند که انسان مکلف به پاس‏داشت آنها است و هیچ بشری حقّ اسقاط و چشم‏پوشی از این احکام را ندارد. بر همین مبناست که خودکشی در فقه اسلامی از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می‏شود و نیز هیچ کس اجازه ندارد که حرّیت و آزادی خدادادی خود را به رقّیت و بندگی غیر خدا تبدیل نماید.
بله؛ مسأله‏ی اختیار در انجام تکلیف و اجرای احکام نیز مورد تأیید ماست؛ ولی این مسأله با تعریفی که از حقّ بیان کردیم متفاوت است. یعنی شارع حکیم به انسان مکلف اختیاراتی می‏دهد که در سایه‏ی آن اختیارات بتواند وظایف و تکالیف خود را انجام دهد و از سوی دیگر، دیگران را نیز مکلف می‏سازد که در مسیر انجام تکالیف سایرین مزاحمت و اختلالی به وجود نیاورند؛ مثلاً انسان‏ها را مکلف می‏کند که مانع آزادی مشروع دیگران نشوند و یا حیات دیگران را سلب نکنند. اما این‏ها هیچ‏کدام سبب نمی‏شود که ما آزادی و حیات را حقّ بدانیم و بنامیم.
با توجه به این مقدمه باید نگاهی مجدد بر مبحث انتخابات بیندازیم تا روشن شود که آیا شرکت در انتخابات و حضور در عرصه‏های سیاسی نظیر راه‏پیمایی‏ها و... در یک نظام مشروع اسلامی از جمله حقوق افراد جامعه به حساب ‏می‏آید و یا تکلیف آحاد مردم است؟ اگر بگوییم شرکت در انتخابات حقّ مردم است، لاجرم باید بپذیریم که ایشان حقّ اسقاط این حق را نیز دارند و لذا می‏توانند در انتخابات شرکت نکنند. زیرا قابلیت اسقاط را نمی‏توان از ماهیت حق جدا ساخت. بنابراین اگر کسی بگوید که شرکت در انتخابات هم حقّ مردم است و هم ایشان «باید» در انتخابات شرکت کنند، دچار تناقض در گفتار شده‏است. مانند اینکه بگوید: شرکت در انتخابات هم حق است و هم تکلیف!
اما بر اساس نگاه صحیح در باب نظریه‏ی سیاسی اسلام و بر مبنای سیره‏ی سیاسی رسول مکرّم اسلام و اهل بیت(ع) باید گفت که حضور در هر عرصه‏ای که موجودیّت و یا تقویت نظام اسلامی وابسته به آن است حکم الهی و تکلیف مردم است و لذا امروز که تحکیم پایه‏های نظام مردم‏سالار دینی ما به میزان حضور و مشارکت مردم وابسته است باید گفت که شرکت در انتخابات وظیفه‏ای دینی و ملی است و کسی حقّ ندارد از زیر بار این مسؤولیت الهی شانه خالی نموده و چنین بپندارد که می‏تواند از حقّ خویش گذشت کند.

بر همین مبنا است که رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) و مقام معظم رهبری و همه‏ی مراجع عظام تقلید همواره بر «وجوب» شرکت مردم در انتخابات تأکید می‏ورزند. به عنوان مثال به جملات زیر که همگی از کلام مقام معظم رهبری اسخراج شده‏اند دقت بفرماید:
- حضور در صحنه‏های سیاسی یکی از «باید»های انقلاب است.
- برای مردم وظیفه‏ی شرعی و عقلی و اجتماعی و سیاسی است که در صحنه‏ی انتخابات حضور پیدا کنند.
- مردم باید با همه‏ی وجود در انتخابات شرکت کنند و به هیچ وجه سستی و کوتاهی روا ندارند.
- مردم تحقیق و مطالعه کنند و از روی احساس وظیفه به پای صندوق‏های رأی بروند.
- درجه‏ی اول این است که همه احساس مسؤولیت کنند و پای صندوق‏های رأی بیایند و رأی خودشان را در صندوق بیندازند.
این جملات و استفاده از تعابیری نظیر واجب، باید، وظیفه، مسؤولیت و... مؤیّد همین مطلب است که حضور در صحنه‏های دفاع از انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی یک تکلیف است نه یک حقّ؛ البته همان‏طور که اشاره کردیم انسان در انجام تکالیف خود از اختیار نیز برخوردار است که این به معنی حقّ اسقاط تکالیف نیست. هم‏چنین از سوی دیگر کسی حقّ ندارد مانع انجام تکالیف الهی انسان  شود و مثلاً هیچ‏کس نباید در روز انتخابات از رأی دادن شخص دیگری جلوگیری نموده و یا اختیار او را در انتخاب نامزد مورد علاقه‏ی خویش خدشه‏دار سازد که البته باز هم این باید ها و نبایدها موجب نمی‏شود که شرکت در انتخابات تبدیل به «حقّ» شود.
بنابراین رسانه‏ها و صاحب‏نظران و نخبگان به جای آنکه با تبلیغ  مدل منسوخ و از کار افتاده‏ی دموکراسی غربی دائماً سخن از حقّ شرکت در انتخابات بگویند باید تکلیف عقلی و شرعی آحاد جامعه را برای شرکت در عرصه‏های اجتماعی و سیاسی و از جمله انتخابات تبیین نمایند. و البته بی‏تردید مردم ایران اسلامی ما بیش از هر چیز در تصمیم‏گیری‏های فردی و اجتماعی خویش به دنبال جلب رضایت خدای متعال و انجام تکالیف شرعی خود هستند نه شعارهای فریبنده و توخالی وادادگان جهان‏بینی فاسد و منحطّ اومانیستی غربی.


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]