در
يادداشتي که چند روز پيش نگاشتم، با استناد به نقل قول سايت
نسيم
به اذعان دکتر زاکاني نسبت به حضور ساکتين فتنه در ليست جبهه متحد اشاره
کردم و نکاتي را يادآور شدم. پس از انتشار آن يادداشت، ايشان با ارسال
متني
به نسيم در مورد اظهارات خود توضيحاتي دادند که مورد احترام بنده است. به
هر حال، چه جناب آقاي دکتر زاکاني عزيز به حضور ساکتين فتنه در ليست جبهه
متحد اذعان کرده باشند و چه نکرده باشند، اصل سخن در اين است که نميتوان
منکر حضور عناصري از اين دست در آن ليست شد و عندالله هيچ حجتي براي رأي
دادن به چنين اشخاصي نداريم.
وقتي با شناخت عقبه و سابقه و عملکرد
افراد يقين داريم که در ليست جبهه متحد، به جهت سازوکار معيوب و سهميهبندي
شدهاش راه براي نفوذ عناصري از «ساکتين فتنه» هموار شده است، ديگر نياز
به اعتراف و اذعان اين يا آن نيست. مراد از ساکتين فتنه افراد صاحب تريبوني
است که در ايام فتنه ترجيح دادند محافظهکارانه در گوشهاي تماشاچيِ خون
دل خوردن رهبرمان باشند و از ترس موضعگيري نکنند. لذاست که ميگوييم
«ليستي رأي دادن» هيچ وجه عقلي و حجيّت شرعي ندارد.
فتنه را نبايد دستکم گرفت؛ فتنه امتحان
بزرگي بود که جامعه اسلاميمان پشت سر نهاد و پيروز ميدان اين امتحان،
مردمي بودند که با صبر و بصيرت 8 ماهه خود، حماسه 9 دي را آفريدند، نه
سياستبازاني که منتظرند ببينند باد از کدام سو به کدام سو ميوزد تا
کِشتيهاي منافع شخصي و باندي و حزبي و گروهي خود را به آب اندازند و از آب
گلآلود فتنه ماهي مطلوب را صيد کنند.
فتنه را که پشت سر نهاديم، يعني
آبديدهتر شديم؛ يعني محکمتر شديم؛ يعني خالصتر شديم؛ يعني مردم با چشم
باز شناختند کساني را که آب به آسياب دشمن ريختند و ديدند آنهايي را که
سکوت کردند هر چه مولايمان فرمود سکوت نکنيد و در دفاع از نظام اسلامي
عليه فتنهگران صريحاً موضعگيري کنيد.
حال که فتنه را پشت سر گذاشتيم، با
کدامين منطق ميخواهند ما را به عقب بازگردانند؟ با کدامين استدلال ميتوان
اين ملّت را قانع کرد که باز هم به ساکتين فتنه رأي دهيد؟ کدامين مصلحت
ميتواند قويتر از حذف ساکتين فتنه از قوه قانونگذاري اين نظام باشد؟
وحدت؟!
وحدت خيلي خوب است، آنهم وحدت نيروهاي
انقلاب حول محور ولايت و پرچمدار نظام؛ در اين ترديدي نيست، اما آيا منظور
از وحدت، «وحدت ليستي» است؟! آيا ليست واحد لزوماً ميتواند تأمينکننده
«وحدت حقيقي» نيروهاي انقلاب باشد؟! و آيا اگر به ليست واحد نرسيديم ـکه
نهايتاً هم نرسيديمـ لزوماً به اين معنا است که با هم وحدت نداريم؟! اين
چه منطقي است؟ چه کسي از اين منطق منتفع ميشود؟ انقلاب؟ اسلام؟ نظام؟
مردم؟ يا...
ما وحدت همه نيروهايي که دل در گرو نظام
دارند را مهم ميدانيم و آن را ارج مينهيم و براي تحقق آن تلاش ميکنيم؛
اما وقتي هنگامه انتخاب فرا ميرسد، تکليفمان وحدت ليستي نيست؛ تکليف،
«انتخاب اصلح» است و هيچ چيز ديگر نميتواند و نبايد مانع انجام اين تکليف
الهي شود. وقتي پاي انتخاب «اصلح» به ميان آمد، ديگر جايي براي «ساکتين
فتنه» باقي نميماند، حتي به اسم وحدت!
ساکتين فتنه، اگر از خبط بزرگي که در
دوران فتنه مرتکب شدند پشيمان و نادمند ـکه انشاءالله چنين باشندـ در
داخل دايره نظام و علاقمندان انقلاب تعريف ميشوند و ما با آنها هم به همين
اندازه احساس اشتراک و اتحاد داريم، اما اينها ديگر نبايد توقع داشته
باشند مردمي که در کوران فتنه خوش درخشيدند و سران فتنه را به زبالهدان
تاريخ فرستادند، حالا به اسم وحدت به ساکتين فتنه اعتماد کنند و آنها را به
قوهاي بفرستند که بايد «در رأس امور» باشد.
به فرموده رهبر معظم انقلاب، مجلس بايد
«عصاره فضايل ملّت» باشد؛ تحقق اين هدف جز با انتخاب فاضلترينها و
صالحترينها امکانپذير نخواهد بود و مسلماً ساکتين فتنه را نميتوان
عصاره فضايل ملّتي دانست که چشم فتنه را کور کرد. اين ملّت در فتنه، «سران
فتنه» را از حضور در عرصه نظام پالايش کردند و در اين انتخابات به فضل الهي
«ساکتين فتنه» را از قوه مقننه نظام تصفيه خواهند کرد، إنشاءالله.