تنها
باز هم سلام ...
بزرگوار ! مگر نه اين كه عشق به خداوند ، عشق حقيقي است ؟ و هر عشقي كه معشوقت ، غير خدا باشد ، عشق مجازي ... عشق مجازي هم تكه اي از عشق حقيقي است كه وقتي به آن بپيوندد ، مي شود خود آن ... با اين كه فرموديد ، عشق به هر چيز يا هر كس اگر در راستاي عشق به خداوند باشد ، خوب است ؛ اما احساس مي كنم اصلاً عشق مجازي را قبول نداريد ... اما زماني كه عاشق شدي و ياد گرفتي كه از خودت بگذري و چيزي جز معشوق نبيني ، آنوقت تا رسيدن به عشق حقيقي راهي نداري ... اگر لطف كنيد و شعري را كه يكي از بزرگواران بعد از كامنت شما در وبلاگ بنده گذاشته اند ، بخوانيد ، متوجه منظورم خواهيد شد ...
تنها ...
سلام بزرگوار ! توضيحاتتان كامل بود .
عشق هديه اي الهي است و بايد هم در آخر به خود او برسد ... پس همان مي شود كه اگر عشق مجازي در راستاي عشق حقيقي (عشق به خدا) باشد ، خيلي هم خوب است ... شما هم قبول داريد كه براي رسيدن به عشق حقيقي ، لزوماً بايد از عشق مجازي گذشت ؟ ...
داستان شيخ صنعان را كه شنيده ايد ... تشخيص الهي يا غير الهي بودن عشق ... نمي دانم ...