سلام عليكم و رحمة الله، اما نه از آن جهت كه شما فرموديد؛ بلكه از اين نظر كه: «وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها». از اينكه بنده و خاندان بنده را مورد عنايت و نوازش قرار داديد سپاسگزارم. اما چند نكته را تذكر ميدهم تا در تاريخ بماند؛ وگرنه رغبتي به پاسخگويي به كسي كه جرأت معرفي خودش را هم ندارد تا حضوراً با هم صحبت كنيم و رفع ابهام نماييم، نداشتم. اما اولاً فرموده ايد «مقاله ي سست بي پايه وبيشتر از هر چيز مسخره» و «استدلالات و نکات واهي آن»؛ اما اشاره اي به نكات واهي يا استدلالات سست آن نكرده ايد. چگونه است كه همين مقاله مانند آبي كه در لانه مورچگان ميريزند چند روزي است باند مافيايي اطراف آقاي امامي را كلافه كرده است و در برابر آن پاسخي جز توهين و تحقير و تخريب شخصيت نگارنده نيافته و نداده اند!؟!؟ آيا جز اين نيست كه آقاي موسوي و اطرافيانشان به خوبي ميدانند كه اين نوشته به قدري با واقعيت منطبق است كه انكار آن مانند انكار خورشيد در روز روشن است!؟ لذا به جاي پاسخگويي، به همان شيوه و سيره معهودشان به بد دهني و لجن پراكني مشغول شده اند تا با اين مغالطه روشن، اصل قضيه را از اذهان پاك كنند. نكته دوم اينكه فرموده ايد: «آنچه بيشتر از هر چيز آن را مسخره مي کرد ... بي ربط بودن اين موضوع به شما بود»؛ جهت استحضار حضرتعالي و همه كساني كه احياناً ممكن است اين شبهه برايشان پيش بيايد عرض مي كنم كه مسأله تغيير نام و به تبع آن تغيير محتواي مدرسه موضوع صنفي و داخلي دانشجويان فعلي آن نيست؛ تا بخواهيم بگوييم هر كس كه فارغ التحصيل شد، ديگر حق دخالت ندارد. شما ظاهراً به اصل استدلال ما توجهي نكرده ايد كه چنين مي فرماييد. لذا توصيه مي كنم يك بار ديگر با دقت بيشتر و بدون پيشداوري هم اين يادداشت را و هم مصاحبه حقير با فارس و نيز مصاحبه دكتر بهرامي و عزيزان مخالف ديگر را بخوانيد تا نسبت به حقيقت ماجرا و دليل مخالفت ما آگاه شويد. در آخر هم فرموديده ايد «اجازه دهيد روند علمي وکاري اين دانشگاه ازسر گرفته شود»؛ البته اين مطلب به حقي است كه نبايد روند علمي و كاري هيچ دانشگاهي مختل شود و الحمدلله در مدرسه عالي هم روند كارها جز تا ساعت 10 صبح روز شنبه (يعني از 7 تا 10) هيچ كلاسي تعطيل نبوده ولي اعتراض كه حق مسلم بچه هاست همچنان ادامه دارد.