سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوی دانشگاه و عبرت هایش

شنبه 86 تیر 16 ساعت 10:51 عصر

بسم الله
هشت سال از واقعه تلخ کوی دانشگاه می گذرد و شاید امروز زمان مناسبی برای بازخوانی آن باشد. مگر نه اینکه گذشته را باید چراغ راه آینده سازیم و مگر نه اینکه مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود؟
بستر حادثه کوی دانشگاه محیط جوان دانشجویی بود و از حیث زمان نیز اوج دوران اقتدار جریان موسوم به دوم خرداد؛ شعارهای خوش آب و رنگ و بی محتوای این جریان در فضای سیاسی جامعه و خصوصاً محیط های جوان و دانشجویی آنقدر التهاب کاذب ایجاد کرده بود که یک جرقه کوچک برای انفجار کافی بود. تعطیلی روزنامه سلام در حکم این جرقه بود. سازماندهی، هدایت و کنترل آشوب از آن سوی مرزها انجام می شد و شبکه های خبری و ماهواره ای ضد انقلاب نیز مأموریت پوشش وسیع اخبار اغراق آمیز آن را بر عهده داشتند و عناصر خودفروخته ای هم در داخل به عنوان پیاده نظام این عملیات تخریبی به کار گمارده شده بودند و بعضی از نیروهای دشمن که تا عمق استراتژیک و پست های حساس نهادهای امنیتی مانند وزارت کشور نفوذ کرده بودند نیز هدایت این پیاده نظام را برعهده گرفته بودند؛
و در این میان دانشجو ، گوشت قربانی بود. دشمن قصد داشت با تحریک عواطف و بازی با احساسات پاک جوانی دانشجویان، آنان را در مقابل نظام قرار داده و ملعبه دست خود ساخته و با قربانی کردن آنان، اهداف خود را در براندازی نظام پیاده کند.

 آشوب طلبان

تهران سه روز بحرانی را پشت سر گذاشت. تخریب اموال عمومی،‏ نا امنی، آتش زدن وسائل نقلیه، سرقت از بانک ها و فروشگاه ها، عربده کشی و تهدید مردم، تعرّض جسورانه به نوامیس شهروندان و.... نیروی انتظامی هم تحت کنترل عملیاتی وزارت کشور بود و بدون دستور وزیر هیچ کاری نمی توانست بکند و وزیر و رئیس جمهور هم علی الظاهر قصد نداشتند دستوری صادر کنند!

آشوب طلبان 

اوباش و آشوب طلبان که از واقعه کوی، پیراهن عثمانی ساخته بودند تا به خیال خودشان کار نظام را یکسره کنند به اطراف خیابان فلسطین رسیده بودند... بسیجی دست خالی بود و چشم پر اشکش به دهان فرمانده و مقتدایش... و مقتدایش که دستور صبر داده بود و با جمله اش دل پر خون بسیجی را آتش زده بود: «اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید...» خدایا چه آزمون سختی بود!

آقا 

 سه روز گذشت... خیلی ها در آزمون سه روزه رفوزه شدند؛ و بسیجی سربلند از امتحان بیرون آمد. مقتدا پیامی صادر کرد و روحی دوباره در کالبد نیمه جان بسیجی دمید: «ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیارى مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکارى کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خودفروخته‏ى دشمن، تنگ نمایند؛ و به خصوص فرزندان بسیجى‏ام باید آمادگى‏هاى لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه‏اى که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.» ورق برگشت و ملت غیور ایران حماسه 23 تیر را آفرید...
برگردیم به درسی که باید از واقعه 18 تیر بگیریم. دانشگاه و دانشجویان همواره مبدأ بسیاری از تحولات در جامعه بوده اند و به همین دلیل همیشه مورد طمع دشمنان هستند. دشمن بخش عمده ای از تلاش و توان و امکانات خود را در دانشگاه ها هزینه کرده و می کند تا دانشجو را از درون تهی کند و بصیرت و روشن بینی را از او بگیرد و او را سرگرم حواشی فریبنده و تمایلات سخیف نفسانی کند.
« بی بصیرتی » آفت خطرناک دانشگاه است که جز در پرتو اتصال دانشگاه به چشمه زلال اندیشه حوزه چاره ای ندارد. امروز « وحدت حوزه و دانشگاه » که جزء آرمان های اصلی انقلاب اسلامی بوده است چقدر تحقق یافته است؟ اشکال کار کجاست؟ موانع این وحدت چیست؟ عوامل بدبینی دانشگاهیان نسبت به حوزویان و بی اهمیتی حوزویان نسبت به دانشگاهیان کدام است؟...

وحدت حوزه و دانشگاه 

به عنوان کسی که هم دانشجویی کرده است و هم طلبگی ، اگر بخواهم منصفانه حرف بزنم باید بگویم در هر دو سوی این میدان (حوزه و دانشگاه) کوتاهی ها فراوان است و در این میان نخبگان هر دو قشر بیش از همه مسؤولند.
یکی از جلوه های بارز «اتحاد ملی» همین وحدت حوزه و دانشگاه است. دوستان عزیز! دانشجویان محترم!‏طلاب گرامی! شما برای تحقق این وحدت چه می کنید؟


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]