سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابعاد مختلف حماسه عاشوراء

یکشنبه 90 آذر 6 ساعت 3:19 عصر

السّـلام علیک یا سیّدالشـهداء

چکیده‏ی تحلیل قیام عاشوراء از منظر حضرت آیت‏الله حاج‏آقا مجتبی تهرانی

مقدمه
حضرت آیت‏الله حاج‏آقا مجتبی تهرانی، از مراجع عظام تقلید و از شاگردان مبرّز مکتب فقهی، اصولی، فلسفی، اخلاقی و عرفانی امام خمینی(رضوان‏الله‏علیه) می‏باشند که بیش از 30 سال است که کرسی دروس اسلامی ایشان در حوزه‏ی علمیه‏ی تهران، طلاب و فضلای اُمّ‏القرای جهان اسلام را سیراب می‏سازد. معظّم‏له از سال 1380 هـ.ش در بیانات ایّام دهه‏ی اوّل محرّم‏الحرام و دهه‏ی آخر ماه صفر خود، به تشریح ابعاد گوناگونی از قیام و انقلاب حضرت سیّدالشّهداء پرداخته‏اند که نگاهی چنین عمیق به مقوله‏ی عاشوراء، آن هم توسط چنین شخصیّتی، در نوع خود کم‏نظیر است.
آن‏چه مجموعه‏ی مباحث حضرت استاد را از بسیاری جهات ممتاز گردانده، نگاه ریشه‏ای ایشان به حرکت تاریخی و تاریخ‏ساز امام حسین(علیه‏السلام) است؛ نگاهی که این حرکت را به ریشه‏های اسلام ناب محمّدی پیوند می‏زند و آن را در امتداد بعثت رسول مکرّم اسلام و به‏عنوان عامل حفظ و استمرار آن توجیه و تبیین می‏کند. بر همین اساس است که حضرت استاد می‏فرمایند: «الإسلام بدؤوه محمّدیّ و بقاؤوه حسینیّ».
عظمت قیام انسان‏ساز حضرت سیّدالشّهداء سبب شده است که نتوان تنها یک هدف برای آن در نظر گرفت یا تنها از یک بُعد و زاویه به آن نگاه کرد. به فرموده‏ی حضرت استاد: «اگر بخواهیم فقط یک هدف را مطرح کنیم و بگوییم هدف از حرکت حسینی فقط همان بوده، به آن حضرت جفا کرده ایم. نمیشود گفت که این ولیّ بزرگ خدا با عملی که انجام داد ـ‌که در طول تاریخ بشریّت بی‌نظیر است‌ـ فقط یک هدف داشته است. کوتاهی درک من موجب نمی‏شود که هدف‌گیری او محدود شود! لذا از کلمات حضرت در موقعیّت¬های مختلف در این حرکت، اهداف گوناگون به دست می‌آید».
بر این مبنا، حضرت استاد تلاش کرده‏اند با مروری بر کلمات و جملات امام حسین(علیه‏السلام) در طول این حرکت، از مدینه تا کربلا، چارچوبی از اهداف و ابعاد این قیام ارائه داده و ساختار بحث را با تکیه بر منابع و معارف غنیّ اسلامی، نظیر قرآن کریم و روایات اهل‏بیت(علیهم‏السلام) تکمیل کنند تا مراد از هر بُعد و هدفی که سیّد‏الشّهداء مطرح کرده‏اند، به درستی روشن شود.
در حقیقت، شیوه‏ی علمی مباحث حضرت استاد، نوعی «تفسیر روایت به آیات و روایات» است. در این شیوه، جملات کلیدی امام حسین(علیه‏السلام) مبنای تئوری‏پردازی علمی قرار گرفته و سپس به کمک آیاتی از قرآن کریم و سایر روایات اهل‏بیت(علیهم‏السلام) تبیین می‏شوند. جاذبه و زیبایی این تفسیر در این است که مخاطب، در خلال این مباحث ضمن دست‏یابی به فهمی دقیق‏تر از کلمات و جملات حضرت، متوجه می‏شود که هر یک از اهداف قیام عاشوراء را می‏توان از ابعاد گوناگونِ فقهی، سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و عرفانی مورد بررسی قرار داد.
به‏طور کلّی حضرت استاد تا کنون موفّق شده‏اند قیام عاشوراء را از 9 منظر مختلف، مورد کالبدشکافی قرار دهند که در ادامه ضمن معرّفی این دیدگاه‏ها، چکیده‏ای از مباحث حضرت استاد را ارائه می‏کنیم:
1- تعاون و همیاری
«وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى‏ وَ لَا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدیدُ الْعِقاب».
حضرت استاد ضمن استناد به این آیه‏ی شریفه، حرکت ظاهری امام حسین(علیه‏السلام) از مدینه به مکّه را حکتی نفیی و مبتنی بر یک دستور فقهی شریعت اسلام تفسیر می‏فرمایند و آن، «حُرمت اعانه‏ی به اثم و عدوان» است؛ زیرا پس از مرگ معاویه، یزید به والی مدینه دستور می‏دهد که از امام حسین(علیه‏السلام) برای او بیعت بگیرد. حضرت از آنجا که بیعت با یزید را تأیید حکومت ظالمانه و غاصبانه‏ی او می‏داند، و چنین حکومتی را از مصادیق بارز اثم و عدوان قلمداد می‏کنند، زیر بار چنین بیعتی نمی‏روند و برای عدم اعانه‏ی به اثم و عدوان، از مدینه به مکّه هجرت می‏کنند. «وَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَدِّی رَسُولَ اللَّهِ یَقُولُ إِنَّ الْخِلَافَةَ مُحَرَّمَةٌ عَلَى وُلْدِ أَبِی سُفْیَانَ وَ کَیْفَ أُبَایِعُ أَهْلَ بَیْتٍ قَدْ قَالَ فِیهِمْ رَسُولُ اللَّهِ هَذَا».
از سوی دیگر از آنجا که حرکت حضرت، مصداق بارز برّ و تقوا است، در این مسیر مکرّراً از آحاد امّت اسلامی به‏طور عمومی و گاه از بعضی اشخاص به‏طور خاص، طلب یاری می‏فرمایند که این استعانه‏ها پاسخ‏های متفاوتی را دریافت می‏کند. در این میان، طنین آخرین استعانه‏های جان‏گداز سیّدالشّهداء هم‏چنان در گوش تاریخ می‏پیچد که «هَل مِن ناصرٍ یَنصُرُنی، هَل مِن مُعینٍ یُعینُنی...» و جاماندگان از قافله‏ی 61 هجری را به «لبّیک» فرامی‏خواند و حماسه‏هایی چون انقلاب اسلامی، دفاع مقدّس، مقاومت اسلامی و بیداری اسلامی را رقم می‏زند.
حضرت استاد ضمن طرح این بحث، با مروری بر دیدگاه‏های فقهی استاد بزرگوارشان حضرت امام خمینی(رضوان‏الله‏علیه) در باب حرمت اعانه‏ی به اثم و عدوان، با بررسی عمیق مفاهیمی نظیر تعاون، اثم، عدوان، برّ و تقوا، میدان وسیعی از مصادیق این حکم شرعی را پیش چشم مخاطبان ارائه می‏کنند که زنده بودن فلسفه‏ی قیام سیّدالشّهداء تا قیامت را تبیین می‏کند؛ و قاعده‏ی تعاون را به مثابه‏ی یک اصل اساسی در سالم‏سازی روابط اجتماعی از منظر اسلامی معرّفی می‏فرمایند. هم‏چنین تأویل عرفانی آیه‏ی شریفه‏ی تعاون نیز از اعجاب‏انگیزترین مباحث مطرح‏شده در این مقوله است.
2- امر به معروف و نهی از منکر
«وَ المُؤمِنونَ و المُؤمِناتُ بعضُهُم اولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ و ینهَونَ عَنِ المُنکَرِ و یُقیمُونَ الصَلا?َ و یُؤتونَ الزَکا?َ و یُطیعُونَ اللهَ و رسولَه اولئِکَ سَیَرحَمُهُمُ اللهُ إنَّ اللهَ عزیزٌ حکیمٌ».
بر مبنای نصّ صریح وصیّت‏نامه‏ی امام حسین(علیه‏السلام) خطاب به برادرشان محمّد بن‏حنفیّه، یکی از اهداف اساسی قیام حضرت، امر به معروف و نهی از منکر است. «أُرِیدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْکَر». این در حالی است که وجوب این فریضه‏ی الهی، از منظر فقهی متوقّف بر اجتماع شرایطی است که تا حاصل نشود، وجوبی هم در کار نخواهد بود. از جمله‏ی این شرایط، «احتمال تأثیر» و «ایمنی از ضرر» است که تمام فقهاء بر آن اتّفاق‏نظر دارند.
حضرت استاد در این بحث ضمن تبیین فلسفه، اهمّیت و جایگاه فریضه‏ی امر به معروف و نهی ازمنکر در میان احکام اجتماعی اسلام، به دنبال پاسخ به این سؤال اساسی هستند که «چرا علی‏رغم فقدان این دو شرط اساسی در قیام سیّد‏الشّهداء، باز هم حضرت تأکید دارند که قیام خود را به عنوان امر به معروف و نهی از منکر معرّفی فرمایند؟» ناتوانی بعضی متفکران و نویسندگان از پاسخ به این سؤال سبب شده است که حرکت امام حسین(علیه‏السلام) را استثنایی بر قواعد و احکام شریعت تلقّی کنند؛ امّا حضرت استاد ضمن پاسخ عالمانه به این شُبهه، علاوه بر آن‏که حماسه‏ی عاشوراء را از افق معرفت و عرفان نگریسته و شایسته‏ی تحلیل می‏دانند، آن را از ابتدا تا انتها منطبق با موازین ظاهری و احکام فقهی و تکالیف شرعی حضرت برمی‏شمارند و تأکید می‏فرمایند که نیازی به استثناء خواندنِ این قیام نیست.
اهمّیت این مسأله آن‏جا روشن می‏گردد که با تحلیل استاد، قیام حسینی برای همیشه‏ی تاریخ و برای همه‏ی احرار، درس‏آموز و حجّت می‏شود؛ وگرنه تلقّی آن به عنوان «قضیّةٌ فی واقعةٍ»، عملاً به معنای محروم کردن بشریّت از درس بزرگ سیّدالشّهداء است. زیرا با استثناء خواندن قیام عاشوراء، راه بر تأسّی‏کنندگان به آن حضرت بسته می‏شود.
بر مبنای تحلیل متقن حضرت استاد، دایره‏ی «شرط احتمال تأثیر» از سطح «تأثیر حالی» به عمق «تأثیر استقبالی» توسعه می‏یابد و از دامنه‏ی «تأثیر بر فاعل منکر» به ارتفاع «تأثیر بر سایر افراد جامعه» ارتقاء پیدا می‏کند. هم‏چنین «شرط ایمنی از ضرر» در مواردی خاص، نظیر آن‏جا که اصل دین و حکومت دینی در معرض خطر است، به‏ویژه برای افراد خاصّی که وجاهت و مرجعیّتی در میان آحاد جامعه دارند، منتفی می‏شود و چنین اشخاصی نمی‏توانند به بهانه‏ی ضرر، از انجام وظیفه‏ی نهی از منکر شانه خالی کنند؛ بلکه باید تا پای جان برای دفع این نوع منکرات ایستادگی کنند، همان‏گونه که امام حسین(علیه‏السلام) عمل کرد و بزرگانی چون شهید شیخ فضل‏الله نوری نیز در قیام مشروطیت به فعل حضرت استناد کرده و تا بالای دار رفتند؛ و هم‏چنان که امام خمینی(رضوان‏الله‏علیه) نیز بر همین طریقت تأکید فرموده و انقلاب اسلامی ایران را بنیان‏گذاری کردند.
3- هجرت و مجاهدت
«وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ الَّذینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌ کَریمٌ».
هجرت و مجاهدت از لوازم وجودی ایمان است. ایمان یعنی دل‏بستگی به خدای متعال؛ و طبق آیه‏ی شریفه، مؤمن حقیقی نمی‏تواند مهاجر و مجاهد فی‏سبیل‏الله نباشد. امام حسین(علیه‏السلام) به عنوان قافله‏سالار مؤمنان، به زیبایی التزام خود به این دو لازمه‏ی وجودی ایمان را به نمایش گذاشت. تقسیم‏بندی هجرت به «هجرت صغری» و «هجرت کبری» و تقسیم جهاد به «جهاد اصغر» و «جهاد اکبر» و تبیین ویژگی‏های هر یک و نیز ارتباط آن‏ها با یکدیگر و تطبیق این مفاهیم چهارگانه بر حماسه‏ی عاشوراء، از نکات نابی است که توسط حضرت استاد در این مبحث طرح شده است.
در تحلیل حضرت استاد، مبتنی بر معارف اهل‏بیت(علیهم‏السلام) هجرت صغری می‏تواند برای ایجاد هجرت کبری یا حفظ آن یا هجرت‏دادنِ دیگران و حفظ دین ایشان صورت گیرد. بر این اساس، هجرت صغرای حضرت سیّدالشّهداء که به جهاد اصغر ختم شد، بی‏نظیرترین هجرت در تاریخ بشریّت بوده است و با هجرت سایر اولیا و انبیای الهی و حتّی هجرت رسول مکرّم اسلام(صلّی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلّم) هم قابل مقایسه نیست. بیان امتیازات هجرت حسینی از سایر هجرت‏ها از زیباترین بخش‏های این بحث است.
نقش ریاضت‏ها و قطع تعلّقات در هجرت، رابطه‏ی هجرت و جهاد، مقایسه‏ی شهادت در جهاد اصغر و جهاد اکبر، تقوا ثمره‏ی جهاد اکبر و نقش آن به عنوان توشه‏ی هجرت کبری، آثار و نشانه‏های هجرت حقیقی، تبیین معنای تعرّب بعد از هجرت و نقش هجرت‏های اولیای خدا در حفظ دین جامعه از جمله سرفصل‏هایی است که در این بحث مطرح می‏شود. در این بحث، علاوه بر توجه به ابعاد ظاهری هجرت امام حسین(علیه‏‏السلام) از مدینه به مکّه و از مکّه به کربلاء، ابعاد عرفانی و معنوی و باطنی این هجرت انسان‏ساز نیز مورد توجه و تأکید حضرت استاد قرار گرفته است که به لطافت و شیرینی و غنای بحث افزوده است.
4- دین و دین‏داری
«هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‏ وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ».
یکی از اهداف اساسی سیّدالشّهداء در قیام عاشوراء، برپانگه‏داشتن شجره‏ی طیّبه‏ی دین بود. یکی از رجزهای حضرت در روز عاشوراء این بود که: «إنْ کَانَ دِینُ مُحَمَّدٍ لَمْ یَسْتَقِمْ إلَّا بِقَتْلِی یَا سُیُوفُ خُذِینِی». یا در آن لحظات آخر حیات ظاهری حضرت، که دشمن خبیث به سمت خیام حرم حمله‏ور می‏شود، خطاب به لشکریان یزید می‏فرمایند: «إِنْ لَمْ یَکُنْ لَکُمْ دِینٌ وَ کُنْتُمْ لَا تَخَافُونَ الْمَعَادَ فَکُونُوا أَحْرَاراً فِی دُنْیَاکُمْ». یا آن هنگام که دست راست حضرت ابوالفضل العباس(علیه‏السلام) قطع می‏شود، می‏فرماید: «وَ اللهِ إنْ قَطَعْتُمُو یَمِینِی إنِّی أُحَامِی أبَداً عَنْ دِینِی». همه‏ی این‏ها حکایت از نقش تعیین‏کننده‏ی «دین» در قیام عاشوراء دارد.
مشکل جامعه‏ی زمان امام حسین(علیه‏السلام) که مشکل جامعه‏ی امروز ما نیز هست، آن است که به فرموده‏ی حضرت: «النَّاسُ عَبِیدُ الدُّنْیَا وَ الدِّینُ لَعِقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ یَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَایِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّیَّانُونَ». لذا برای حفظ دین الهی، در هر عصر و مصری باید فداکاری کرد. هم‏چنان که حضرت وقتی مشاهده کردند که بنی‏امیّه، هم از نظر اصول و هم از نظر فروع در حال ضربه زدن به دین هستند و این جریان سبب مسخ دین خواهد شد و موجب می‏شود که از اسلام فقط پوسته و ظاهری باقی بماند، سکوت را جایز ندانسته و قیام کرده و در این مسیر تا بذل مال و جان خود و خاندان و اصحاب خویش ایستادگی کردند.
در خلال مباحث حضرت استاد پاسخ سؤالات زیر نیز روشن می‏شود: «دین چیست و متدیّن کیست؟»، «اسلام چیست و مسلمان کیست؟»، «ایمان چیست و مؤمن کیست؟»، «چه رابطه‏ای بین دین و اسلام و ایمان وجود دارد؟»، «ویژگی‏های دین حق چیست؟»، «اثر ایمان بر اعضاء و جوارح و اعمال انسان چیست؟»، «تفاوت مسلمان فقهی با مؤمن حقیقی در چیست؟»، «عوامل استواری و تضعیف و تزلزل و نابودی ایمان چیست؟»، «علّت نوسان انسان‏ها در دین‏داری چیست؟»، «مراتب و درجات ایمان به چه صورت تعیین می‏شود» و....
یکی از شبهاتی که گاه ذهن عوام جامعه را آلوده و همواره در طول تاریخ مطرح شده و دشمنان اهل‏بیت نیز برای کم‏فروغ کردن شعله‏ی درخشان عاشوراء به دنبال بهره‏برداری و سوء استفاده از آن بوده‏اند، این است که چنین القاء می‏کنند که در واقعه‏ی کربلاء، دو گروه مسلمان با یکدیگر جنگیدند و نتیجه‏ی آن، کشته شدن بعضی از ایشان بود؛ لذا این درگیری از اصل و اساس و ریشه، غلط و نامشروع بود! حضرت استاد در این بحث، با تفکیک عالمانه میان «اسلام حقیقی» و «اسلام ظاهری»، به این شبهه‏ی فریبنده پاسخی دقیق می‏دهند و روشن می‏شود که قیام سیّدالشّهداء برای حفظ اسلام حقیقی بوده است و بر هر انسان آزاده‏ای لازم است که هرگاه اسلام حقیقی در معرض خطر قرار گرفت، به امام خود تأسّی کند.
5- استقامت و پایداری
«إنَّ الَّذِینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَةُ أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ».
قیام عاشوراء ذیل عنوان «استقامت و پایداری»، در دو بُعد «عرفانی‏ـ‏معرفتی» و «سیاسی‏ـ‏اجتماعی» قابل بررسی است. به فرموده‏ی استاد، چنان‏که از مجموعه‏ی کلمات امام حسین(علیه‏السلام) به دست می‏آید، حضرت «اصلاح امّت و اقامه‏ی حق» را به عنوان اهداف سیاسی‏ و ‏اجتماعی خود معرفی می‏فرمایند. بی‏تردید، دست‏یابی به این اهداف والا و بالا، مستلزم پایداری و استقامت در مسیر تحقّق آن است. از سوی دیگر، «شهادت فی‏سبیل‏الله و لقاءالله» به عنوان اهداف معنوی و عرفانی حرکت حضرت مدّنظر بود که وصول به آن‏ها نیز نیازمند استقامت و پایداری بود.
در تحلیل حضرت استاد، مبتنی بر مجموعه‏ی معارف اسلامی، «اقامه‏ی دین حق» و «وصول به حق‏تعالی»، نیازمند چهار شرط اساسی و مقدّمی است که چنان‏چه هر یک از این شروط چهارگانه فراهم نشود، تحقّق هدف نهایی غیر ممکن خواهد بود. این چهار شرط عبارتند از «شناخت حق و تمییز آن از باطل»، «شناخت مسیری که انسان را به حق می‏رساند»، «حرکت در مسیر حق» و «استقامت و پایداری در این مسیر». در این میان، آن‏چه از همه مهم‏تر است، مسأله‏ی استقامت و پایداری است؛ زیرا اگر پایداری نباشد، دست‏یابی به هدف هم ممکن نخواهد شد.
«وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّرِیقَةِ لَأَسْقَیْناهُمْ ماءً غَدَقاً». حضرت استاد در تفسیر این آیه‏ی شریفه می‏فرمایند: «اگر می¬خواهی زنده شوی، باید در راه حق پایداری کنی، حتّی اگر جانت را هم در این مسیر از دست بدهی! اگر بخواهی واقعاً زنده شوی، یعنی دلت به آب حیات معنویّت زنده شود، راه منحصر در این است که استقامت کنی. هر کس بخواهد در دو بُعد معرفتی و اجتماعی به هدف برسد، باید پای حق بایستد و پایداری کند». و امام حسین(علیه‏السلام) نیز چنین کرد و به همه‏ی آزادگان جهان درس استقامت و پایداری آموخت.
در این بحث ضمن تطبیق عنوان استقامت بر عملکرد سیّدالشّهداء در دو بُعد عرفنی و سیاسی در طول مسیر حرکت و قیام، به مباحثی نظیر علل و عوامل ناپایداری و تلوّن در انسان‏ها، آثار استقامت، موانع استقامت و پایداری، تفاوت‏های صبر و استقامت، نقش دل‏بریدن از دنیا در پایداری و استقامت و... پرداخته شده و مورد بررسی موشکافانه‏ی حضرت استاد واقع می‏شود.
6- حق و باطل
«وَ لَاتَلبِسُوا الحَقَّ بِالباطِلِ وَ تَکتُمُوا الحَقَّ وَ اَنتُم تَعلَمُونَ».
آنجا که حسین بن‏علی(علیه‏السلام) فریاد بر می‏آورد: «أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ الْحَقَّ لَا یُعْمَلُ بِهِ وَ أَنَّ الْبَاطِلَ لَا یُنْتَهَى عَنْهُ لِیَرْغَبَ الْمُؤْمِنُ فِی لِقَاءِ اللَّهِ مُحِقّاً فَإِنِّی لَا أَرَى الْمَوْتَ إِلَّا الْحَیَاةَ وَ لَا الْحَیَاةَ مَعَ الظَّالِمِینَ إِلَّا بَرَماً»، معلوم می‏شود که تعریف و تفسیر قیام عاشوراء باید بر مبنای درک صحیحی از تقابل میان حق و باطل انجام پذیرد؛ تقابلی که از منظر سیّدالشّهداء، زندگی در زیر سایه‏ی باطل را همچون ننگ و عار، و مرگ در راه حق را مایه‏ی سعادت و افتخار می‏گرداند.
بر این اساس، حضرت استاد در این مقوله از سویی به دنبال تبیین معنا و مفهوم حق و راه‏های شناخت حق و تمییز حق از باطل بر آمده‏اند و از سوی دیگر، نکات و محورها و دستورالعمل‏هایی کاربردی برای عمل به حق و درمان بیماری حق‏گریزی ارائه می‏فرمایند.
آن‏چه این بحث را جذّاب می‏کند و امتداد آن را به دنیای معاصر ما نیز می‏کشاند و پشتوانه‏ی عقلیِ «کُلُّ یَومٍ عَاشُوراء وَ کُلُّ أرضٍ کَربَلَاء» را فراهم می‏آورد، این است که در خلال مباحث حضرت استاد روشن می‏گردد که نزاع و تقابل حق و باطل، اختصاص به واقعه‏ی کربلاء نداشته است؛ بلکه امری است که از آدم تا خاتم و از خاتم تا قیامت استمرار داشته و دارد و آن‏چه در انتهای این مقابله اتفاق می‏افتد، پیروزی و غلبه‏ی نهایی حق بر باطل است.
هم‏چنین باید دانست که در تقابل و درگیری حق و باطل، طرف سومی وجود ندارد؛ هر چه هست، یا حق است و یا باطل؛ بنابر این نمی‏توان در این جنگ بی‏طرف بود یا هم طرف‏دار حق بود و هم باطل. لذا انسان در هر عصر و زمانی باید به دنبال شناخت جبهه‏ی حق و پیروی از حق و نصرت حق در برابر جبهه‏ی باطل باشد.
7- عزّت و ذلّت
«مَنْ کانَ یُریدُ العِزَّة فَلِلّهِ العِزَّةُ جَمیعاً».
از دیدگاه ظاهربینانه و دنیوی، سرانجام قیام عاشوراء که به قتل امام حسین(علیه‏السلام) و اصحاب ایشان و اسارت خاندان آن حضرت منتهی شد، چه بسا مساوق ذلّت تعریف می‏شود؛ غافل از آن‏که عزّت و ذلّت از دیگاه مکاتب الهی، تعریفی غیر از عزّت و ذلّت از دیدگاه مکاتب مادّی دارد. فهم این مسأله که ریشه‏ی عزّت حقیقی چیست و عزّت چه تفاوتی با تعزّز دارد، در خلال مباحث حضرت استاد روشن می‏شود.
آن‏گاه که یزید(لعنه‏الله) سیّدالشّهداء‏(علیه‏السلام) را بر سر دوراهی «جنگ ـ بیعت» قرار می‏دهد، حضرت از این دوراهی تعبیری متفاوت نسبت به فهم کوتاه ظاهربینان ارائه می‏فرمایند: «ألَا وَ إنَّ الدَّعِی ابنَ الدَّعِی قَد رَکَزَ بَینَ اثنَتَینِ بَینَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّّةُ یَأبَى اللهُ ذَلِکَ لَنَا وَ رَسُولُهُ وَ المُؤمِنُونَ وَ حُجُورٌ طَابَت وَ طَهُرَت وَ أَنُوفٌ حَمِیَّةٌ وَ نُفُوسٌ أبِیَّةٌ مِن أن نُؤثِرَ طَاعَةَ اللِّئَامِ عَلَى مَصَارِعِ الکِرَامِ». یعنی این دوراهی، دوراهی «عزّت ـ ذلّت» است، نه «جنگ ـ بیعت».
بنابر منطق سیّدالشّهداء، عزّت حقیقی در گرو عمل به حق و اطاعت از خدای متعال است؛ زیرا سرچشمه‏ی عزّت، خودِ خداوند متعال است و لذا او است که به هر کس که بخواهد عزّت می‏دهد و هر کس را که بخواهد ذلیل می‏کند؛ و جز اهل تقوا و اطاعت را عزیز نمی‏کند و جز اهل دنیا و معصیت را ذلیل نمی‏سازد.
حضرت استاد، در خلال مباحث این مسأله را تبیین و تطبیق می‏کنند که چگونه امام حسین(علیه‏السلام) در طول حرکت و قیام خود، علی‏رغم فشارها و تهدیدات و مصلحت‏اندیشی‏های ظاهربینانه‏ی بعضی از اطرافیان و... دست از مسیر عزّت حقیقی برنداشت و ردای عزّت ظاهری را به قیمت ذلّت حقیقی بر تن نکرد. این همان مسیری است که درس عملی سیّدالشّهداء را به آیندگان و تاریخ و همه‏ی نسل‏ها ترسیم می‏کند.
8- غیرت دینی
اهداف و اغراض متعدّدی برای قیام سیّدالشّهداء مطرح شده و می‏شود؛ امّا حضرت استاد در این بحث به دنبال ریشه‏یابی این قیام هستند و می‏خواهند به این سؤال کلیدی پاسخ دهند که ریشه‏ی تمام آن اهداف چه بود؟ ایشان، «غیرت دینی» را منشأ و ریشه‏ی تمام اهداف حضرت در این حرکت الهی دانسته و آن را از دو بُعد «اخلاقی» و «عرفانی» بررسی و تحلیل می‏فرمایند.
غیرت در مباحث اخلاقی به معنای سعی و کوشش در حفاظت از چیزی است که حفاظت از آن، عقلاً و شرعاً بر انسان لازم و واجب است. از منظر عرفانی نیز، غیرت از حالات قلب و از لوازم محبّت و یکی از منازل سیر و سلوک است که موجب می‏شود سالک الی‏الله، هر چه در سیر معنوی خود به لقاءالله نزدیک‏تر می‏شود، موانع این سلوک را از سر راه بر دارد تا به وصال محبوب نائل شود.
تبیین و تطبیق غیرت امام حسین(علیه‏السلام) و اصحاب باوفای آن حضرت، در طول حرکت و قیام عاشوراء، با استفاده از داده‏های تاریخی و کلمات و روایات نقل‏شده از ایشان، بحث را بسیار جذاب و بدیع کرده و ارتباط جنبه‏ی نفیی و نهیی قیام سیّدالشّهداء با غیرت دینی را روشن می‏کند. هم‏چنین تبیین تجلّی غیرت عرفانی در حرکت امام حسین(علیه‏السلام) که باعث شده بود شوق به لقاءالله در ایشان و یارانش موج زند، از بخش‏های مهم این بحث است.
نقشِ تعیین‏کننده‏ی «غیرت حسینی» در مبارزه با بدعت‏ها و ارتباط این مسأله با حفظ و بقای اسلام سبب می‏شود که حضرت استاد بر «حسینیّ البقاء بودنِ اسلام» تأکید ویژه‏ای داشته باشند و امام حسین(علیه‏السلام) را «مُصلح غیور» بخوانند. با این تحلیل، آن‏چه پس از قیام عاشوراء نیز ضامن حفظ و بقای اسلام خواهد بود، وجود همین روحیه‏ی مردانگی و غیرت‏مندی در جوانان و پیروان آن حضرت است.
بخشی از مباحث حضرت استاد نیز به تشریح عوامل ترویج بی‏غیرتی در جامعه‏ی اسلامی اختصاص می‏یابد که حکایت از بینش عمیق ایشان نسبت به اوضاع جامعه‏ی اسلامی و مشکلات روز آن است؛ امّا آنچه بحث را از حالت انتقاد کور خارج می‏کند، ارائه‏ی راه‏کارهایی عملی برای علاج بیماری بی‏غیرتی در جامعه و تبیین نقش حاکمیّت و رسانه‏ها در این عرصه است.
9- بصیرت دینی
«قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ».
حادثه‏ی کربلاء صحنه‏ی مقابله‏ی دو جریان خدامحور و شیطان‏محور بود. جریان شیطانی برای تسلّط بر جامعه‏ی اسلامی و تسخیر قلّه‏ی آن یعنی حکومت، از انواع و اقسام اهرم‏ها و ابزارهای شیطانی نظیر «تهدید» و «تطمیع» و «تحمیق» استفاده می‏کند. امّا حسین بن‏علی(علیه‏السلام) مصلحی غیور و انسانی ضدّ غرور است. مقابله‏ی حضرت با غرور نیرنگ و فریب و خدعه‏ی اهل باطل، از طریق بسط و توسعه‏ی بینش و شعور و بصیرت دینی در جامعه صورت می‏گرفت.
تبیین این مسأله‏ی مهم که رجال الهی برای رسیدن به حکومت و حفظ آن از اهرم‏های شیطانی استفاده نمی‏کنند، از نکات و نقاط برجسته‏ی این بحث است. جایگاه تشکیل حکومت اسلامی از منظر معارف الهی و شیوه‏های حکومت‏داری مبتنی بر تعمیق بصیرت و آگاهی و شعور دینی و سیاسی آحاد امّت اسلامی از دیگر مباحث مهم و کاربردی این بحث است. حضرت استاد در این بحث به دنبال آن است که روشن گرداند که امام حسین(علیه‏السلام) گرچه بر مبنای رسالت الهی خود، وظیفه داشتند که حکومت را به‏دست گیرند و جامعه‏ی اسلامی را راهبری کنند، امّا در این مسیر، نه خود مغرور و فریب‏خورده‏ی کوفیان یا دیگران بود و نه برای رسیدن به حکومت، کسی را فریب دادند یا از ابزارهای شیطانی استفاده کردند؛ و این درس بزرگ حضرت به همه‏ی زمام‏داران جامعه‏ی اسلامی است.
بنابر این، در مسیر تحقّق اهداف الهی، هیچ‏گاه نمی‏توان از ابزارهای غیرالهی بهره گرفت و در منظر حسینی، هدف وسیله را توجیه نمی‏کند. بلکه برای تحقّق اهداف الهی، گاه حتّی باید از جان نیز گذشت. امام حسین(علیه‏السلام) با قیام هدفمند و روشن‏گرانه‏ی خود این فهم و بصیرت را به بشریّت ارائه کرد که هیچ چیز نباید ارزش‏مندتر از دین و سرای آخرت باشد؛ و حیات دنیا با تمام مظاهر فریبنده‏اش نمی‏تواند هدف از خلقت انسان باشد.
تشریح عوامل و زمینه‏های غرور و فریفتگی انسان‏ها در حیات دنیا، نقش بازی‏چه گرفتن دین در انحراف جوامع، نقش شیاطین درونی و بیرونی در ناکارآمد شدنِ حجّت‏های باطنی و ظاهری، نقش پیروی از هواهای نفسانی در ممانعت از درک و فهم نسبت به حقیقت، نقش امر به معروف و نهی ازمنکر و عمل به ظواهر شریعت در اصلاح امّت و اصلاح بینش و بصیرت‏دهی به جامعه از طریق اصلاح روش و عمل به دستورات دینی، از جمله مباحثی است که توسط حضرت استاد به تفصیل بررسی می‏شود.


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]