پیشنوشت: متن زیر را دقیقاً یک سال قبل نوشته بودم ولی قسمت اینطور بود که با یک سال تاخیر بیاد روی وبلاگ؛ انشاءالله امسال یه کاری بکنیم که آخر سال شرمنده نباشیم!
همیشه یکی از دغدغههای فکریام که متاسفانه هنوز هم هیچ گام عملی برای آن برنداشتهام، این بودهاست که به نوبهی خودم و در حدّ توانم در جهت تحقق خواستههای آقا تلاش کنم. خوب؛ خواستههای آقا فراوان است و از سخنان و پیامهایشان میتوان آن را استخراج کرد. البته بعضی از خواستههای آقا مخاطب خاص دارد و خیلی به ما مربوط نمیشه. اما بسیاری از آنها مخاطب عام دارد که همهی ما مسوؤل اجابت آن هستیم. اما چند نکته :
اولاً یک مشکل و مانع بر سر راه تحقق خواستههای آقا اینه که مخاطبان پیام آقا خیلی وقتها متوجه نیستند که اوامر ایشان مولوی و لازم الإطاعة است. گاهی مردم (حتی کسانی که خودشان را خیلی هم ولایتی و عاشق و شیفتهی آقا میدانند) فکر میکنند حالا آقا یه چیزی فرمودهاند دیگه! یا بعضی توجیهشان این است که منظور آقا به ما نبود! یعنی همیشه احساس میکنند اشخاص دیگری مخاطب آقا هستند. در حالی که آقا به عنوان ولیامر و رهبر جامعه سخن میگویند و اگر نهی یا امری میکنند در وهلهی اول این امر و نهی بر گردن همهی آحاد جامعه تعلق میگیرید؛ مگر اینکه با قرینهی دیگری ثابت شود که آن امر یا نهی ، مخاطب خاص داشته است.
ثانیاً در بین خواستههای آقا، بعضی محوریتر و اساسیتر هستند. یعنی سایر خواستهها و اوامر را هم شامل میشوند یا مبنای دیگر خواستهها هستند. لذا باید دقت و حساسیت بیشتری هم به آنها داشت. از جملهی این خواستههای محوری باید به پیامهای نوروزی ایشان اشاره کنیم. به هر حال پیامی که آقا در ابتدای هر سال به ملت و جامعهی اسلامی میدهند بیان کنندهی خط مشی و جهتگیری اساسی و محوری جامعه در طول آن سال است و بسیاری از اوامر و نواهی دیگر حول محور آن شکل میگیرد.
چیزی که خیلی زجرآور است این است که با یک چنین پیام محوری و راهبرد اساسی که باید مبنای تمام حرکات جامعه (مردم و مسوؤلان) در طول سال باشد صرفاً به عنوان یک شعار برخورد میشود و کمتر به مرحلهی شعور میرسد. نهایت کاری که انجام میشود این است که آن پیام و خواستهی مهم آقا را در بنرها و پوسترهای رنگارنگ و بزرگ و کوچک در خیابانها و تابلوها میبینیم و یا در روزهای پایانی سال به جهت خالی نبودن عریضه یک همایش پر خرج هم با همان عنوان برگزار میکنیم؛ و آنچه این وسط ضایع میشود و مغفول میماند اصل خواستهی ولیامرمان است.
در پست اول گفتم مدتی است به این نتیجه رسیدهام که حرف زدن بس است و شعار دادن کافی است. اگر آقا برای سال عنوانی انتخاب میکنند برای این نیست که من و تو تا آخر سال شعارش را بدهیم. برای این نیست که برایش همایش بگیریم یا آن را در طرح زیباسازی فضای شهری بگنجانیم. بلکه برای این است که به آن عمل کنیم؛ برای این است که آن شعار را به عنوان مهمترین تکلیف اجتماعی خود در طول سال بدانیم و برای تحقق آن تلاش (بخوانید جهاد) کنیم.
پ.ن: این روزها مشغول نوشتن پایاننامهی کارشناسی ارشد هستم؛ تمام تلاشم اینه که در تدوینش نوآوری به خرج بدم و بتونم نظریهی جدیدی مطرح کنم. نوشتن پایاننامه برام شده یک جهاد علمی؛ برام دعا کنید که از این جهاد موفق بیرون بیام.
نوشته شده توسط : سید کمیل
یک سال پیش همچین روزی بود که اولین پست این وبلاگ رو نوشتم. همون اول گفته بودم که قرار نیست اینجا زیاد بنویسم! اما به هر حال خدا توفیق داد و هر از گاهی یه چیزایی نوشتم و از نظرات دوستان هم بهرهمند شدم. اما از اول امسال هرچی خواستم بنویسم نشد؛ نمی دونم! شاید به خاطر عنوانیه که آقا برای امسال مشخص کردند: «نوآوری و شکوفایی»
اصلاً دوست نداشتم به سبک و سیاق سال قبل بنویسم. دلم میخواد امسال نوآورانه بنویسم!... اما چه جوری!؟
فردا سالگرد شهادت شهید مطهری است. راستی شما میدونید رمز جاودانگی آثار شهید مطهری چیه؟ میدونید چرا بعد از گذشت 30 سال از شهادتش هنوز هم هر کتابیش رو که بر میداری و میخونی احساس میکنی همین امروز نوشته شده؟...
شهید مطهری رو خیلی دوست دارم... خودش میدونه! ازش میخوام کمک کنه بتونیم امسال یه ذرّه نوآوری کنیم و تواناییهای بالقوهمون رو شکوفا کنیم. شما هم اگه نقدی، نظری، حرفی دارید بسمالله!
پ.ن: برای نوآوری فعلاً از عکس خودم شروع کردم؛ خوبه!؟
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها