سفارش تبلیغ
صبا ویژن

لباس روحانیت ؛ نماد علم و تقوی

یکشنبه 86 تیر 31 ساعت 1:5 صبح

بسم الله
چند پست قبل از این به مناسبت هتک حرمت حرم شریف امامین عسکریین(ع) سخن از نقش مهم سمبل ها و نمادها در هدایت انسان ها به سوی حقّ و عداوت دیرینه دشمنان با این نشانه ها گفته بودم. سمبل ها مهم ترین سیبل تیرهای زهرآلود دشمنان حقیقت در طول تاریخ بوده است؛ چراکه اگر این مشعل ها خاموش شود طریق هدایت تیره و تار می شود و رهروان به گمراهی دچار خواهند شد. آنجا گفتم که یکی از این سمبل ها مزار اولیاء خداست و امروز یکی دیگر از این نشانه ها را معرفی می کنم: لباس مقدّس روحانیت؛
بله؛ لباس مقدّس روحانیت نیز همیشه به عنوان نماد علم و تقوی و معنویت و جهاد و مبارزه با ظلم و جهل شناخته می شده است. مردم از کسی که این لباس را بر تن می کند توقع داشته و دارند که در کسب این ویژگی ها تلاش ویژه بکند و در سطحی فراتر از سطح عمومی جامعه از این فضائل برخوردار باشد.
در طول تاریخ این لباس مقدّس سمبل زهد و دنیاگریزی مردان خدا بوده و سیره مستمر علمای راستین هم نماینده همین حقیقت است.  پیشگامی در میادین علم و دانش و جهاد و شهادت و تقدم در صف مبارزه با طاغوت ها از دیگر مشخصه های بارز روحانیت اصیل است و همین خصوصیات بوده است که روحانیت را در چشم مردم جایگاه ویژه بخشیده و به عنوان یک نماد و نشانه قابل توجه مطرح ساخته است. به عبارت بهتر نام روحانیت و لباس روحانیت با برترین فضائل و ارزش های الهی و انسانی پیوندی تاریخی خورده است و این معنای رمزی و نمادینی است که در این لباس مقدّس نهفته است.
اما همان طور که گفته شد دشمنان این سمبل های نور و هدایت را بر نمی تابند و از هر راهی می کوشند تا با تخریب این نمادها ذهن مخاطبان را از مفاهیم ارزشی نهفته در آنها منصرف کنند. این تخریب گاه تخریب فیزیکی است (مانند آنچه با حرم اولیاء خدا کردند و یا مانند فتوای اخیر مفتی های وهابی در خصوص وجوب انهدام حرم مطهر امام حسین -علیه السلام-) و گاه تخریب معنایی و غیرفیزیکی؛
در خصوص لباس مقدّس روحانیت دشمن سعی می کند با استفاده از روش دوم بار ارزشی و مفاهیم مقدسی که با لباس روحانیت پیوند خورده است را از آن جدا نموده تا عملاً کارکرد مثبت این نماد را خنثی و یا حتی به کارکرد منفی تبدیل کند. با استفاده از این روش به جای اینکه در برخورد با این نماد پیام های قدسی و ارزشی به مخاطب منتقل شود ذهن مخاطب نسبت به این نماد تیره و منفی می شود و اعتماد خود را نسبت به آن از دست می دهد. مروری بر هشدارهای رهبر کبیر انقلاب اسلامی و جانشین شایسته ایشان به روحانیت و طلاب نمایانگر عمق و گستره ی این عملیات تخریبی است.

دیدار طلاب و روحانیون با رهبر معظم انقلاب اسلامی

دنیاپرستی و تجمل گرایی، رفاه زدگی و عافیت طلبی، بی مایگی علمی و معنوی و لاابالی گری و اباحه گری و بی قیدی نسبت به احکام و دستورات شرعی محورهای اصلی این هشدارهاست که سخت ترین و مهلک ترین ضربات را به این نهاد قدسی وارد آورده است.
در کنار کوتاهی ها و کم کاری ها و بی توجهی هایی که از داخل ساختار روحانیت نسبت به وظایف اصلی اش صورت گرفته است، نقش دو عامل دیگر نیز در این عملیات تخریبی بسیار تعیین کننده و قابل توجه است:
عامل اوّل نفوذ عناصر فاسد وابسته ی دستگاه های اطلاعاتی و امنیتی دشمن به درون نهاد روحانیت است که از یک قرن پیش به شدت مورد علاقه و توجه دشمنان بوده است و کم و بیش تأثیر زیادی در تخریب وجهه نمادین این نهاد داشته است.
عامل دوم هجمه تبلیغاتی سنگین دشمن علیه این نهاد است. جنگ روانی، بزرگ نشان دادن نقاط ضعف، تبلیغات غیر واقعی، شایعه پراکنی و دروغ پردازی که در قالب های مختلفی اعم از فیلم و عکس و کلیپ و طنز و لطیفه و روزنامه و سایت و... ارائه می شود و همان هدف شوم را پی گیری می کند.
نگارنده در صدد تبیین واقعیت آنچه در سفر اروپایی جناب آقای خاتمی رخ داد نیست؛ لکن کلیت آن ماجرا و عوارض بعدی آن قطعاً در چارچوب همین عملیات تخریبی ارزیابی می شود و به طور کلی در سال های اخیر در هر سه بعد داخلی، خارجی و تبلیغاتی شاهد حرکت هم آهنگ و برنامه ریزی شده ای جهت سست کردن پایه های اعتماد و محبت عمومی نسبت به نماد مقدّس روحانیت هستیم.
بی تردید مقابله با این جریان مسموم عزم و تلاش گسترده نهادهای مختلف دلسوز نظام را می طلبد و بیش از همه خود طلاب و روحانیون هستند که باید از این مشعل فروزان و سمبل قدسی در برابر تهدیدها و تندبادها حفاظت و حراست کنند و با تأسی به اولیاء دین و توجه به هشدارهای امام راحل عظیم الشأن و مقام معظم رهبری و توصیه های مراجع بزرگوار و بزرگان حوزه و پرهیز از مظاهر دنیاطلبی و مادیت و با مردم داری و عنایت ویژه به مشکلات محرومان و خصوصاً جوانان همچون همیشه پیشگام جبهه های نبرد نور با ظلمت و مایه افتخار و آبروی ولی عصر(ارواحنا فداه) باشند.
اللهمّ وفّقنا لما تحبّ و ترضی...


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


کوی دانشگاه و عبرت هایش

شنبه 86 تیر 16 ساعت 10:51 عصر

بسم الله
هشت سال از واقعه تلخ کوی دانشگاه می گذرد و شاید امروز زمان مناسبی برای بازخوانی آن باشد. مگر نه اینکه گذشته را باید چراغ راه آینده سازیم و مگر نه اینکه مؤمن از یک سوراخ دو بار گزیده نمی شود؟
بستر حادثه کوی دانشگاه محیط جوان دانشجویی بود و از حیث زمان نیز اوج دوران اقتدار جریان موسوم به دوم خرداد؛ شعارهای خوش آب و رنگ و بی محتوای این جریان در فضای سیاسی جامعه و خصوصاً محیط های جوان و دانشجویی آنقدر التهاب کاذب ایجاد کرده بود که یک جرقه کوچک برای انفجار کافی بود. تعطیلی روزنامه سلام در حکم این جرقه بود. سازماندهی، هدایت و کنترل آشوب از آن سوی مرزها انجام می شد و شبکه های خبری و ماهواره ای ضد انقلاب نیز مأموریت پوشش وسیع اخبار اغراق آمیز آن را بر عهده داشتند و عناصر خودفروخته ای هم در داخل به عنوان پیاده نظام این عملیات تخریبی به کار گمارده شده بودند و بعضی از نیروهای دشمن که تا عمق استراتژیک و پست های حساس نهادهای امنیتی مانند وزارت کشور نفوذ کرده بودند نیز هدایت این پیاده نظام را برعهده گرفته بودند؛
و در این میان دانشجو ، گوشت قربانی بود. دشمن قصد داشت با تحریک عواطف و بازی با احساسات پاک جوانی دانشجویان، آنان را در مقابل نظام قرار داده و ملعبه دست خود ساخته و با قربانی کردن آنان، اهداف خود را در براندازی نظام پیاده کند.

 آشوب طلبان

تهران سه روز بحرانی را پشت سر گذاشت. تخریب اموال عمومی،‏ نا امنی، آتش زدن وسائل نقلیه، سرقت از بانک ها و فروشگاه ها، عربده کشی و تهدید مردم، تعرّض جسورانه به نوامیس شهروندان و.... نیروی انتظامی هم تحت کنترل عملیاتی وزارت کشور بود و بدون دستور وزیر هیچ کاری نمی توانست بکند و وزیر و رئیس جمهور هم علی الظاهر قصد نداشتند دستوری صادر کنند!

آشوب طلبان 

اوباش و آشوب طلبان که از واقعه کوی، پیراهن عثمانی ساخته بودند تا به خیال خودشان کار نظام را یکسره کنند به اطراف خیابان فلسطین رسیده بودند... بسیجی دست خالی بود و چشم پر اشکش به دهان فرمانده و مقتدایش... و مقتدایش که دستور صبر داده بود و با جمله اش دل پر خون بسیجی را آتش زده بود: «اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید...» خدایا چه آزمون سختی بود!

آقا 

 سه روز گذشت... خیلی ها در آزمون سه روزه رفوزه شدند؛ و بسیجی سربلند از امتحان بیرون آمد. مقتدا پیامی صادر کرد و روحی دوباره در کالبد نیمه جان بسیجی دمید: «ملت بزرگ ایران مخصوصاً جوانان عزیز باید در کمال هوشیارى مراقب حرکات دشمن باشند و به طور کامل با مأموران، همکارى کنند و عرصه را بر عناصر مزدور و خودفروخته‏ى دشمن، تنگ نمایند؛ و به خصوص فرزندان بسیجى‏ام باید آمادگى‏هاى لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنه‏اى که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.» ورق برگشت و ملت غیور ایران حماسه 23 تیر را آفرید...
برگردیم به درسی که باید از واقعه 18 تیر بگیریم. دانشگاه و دانشجویان همواره مبدأ بسیاری از تحولات در جامعه بوده اند و به همین دلیل همیشه مورد طمع دشمنان هستند. دشمن بخش عمده ای از تلاش و توان و امکانات خود را در دانشگاه ها هزینه کرده و می کند تا دانشجو را از درون تهی کند و بصیرت و روشن بینی را از او بگیرد و او را سرگرم حواشی فریبنده و تمایلات سخیف نفسانی کند.
« بی بصیرتی » آفت خطرناک دانشگاه است که جز در پرتو اتصال دانشگاه به چشمه زلال اندیشه حوزه چاره ای ندارد. امروز « وحدت حوزه و دانشگاه » که جزء آرمان های اصلی انقلاب اسلامی بوده است چقدر تحقق یافته است؟ اشکال کار کجاست؟ موانع این وحدت چیست؟ عوامل بدبینی دانشگاهیان نسبت به حوزویان و بی اهمیتی حوزویان نسبت به دانشگاهیان کدام است؟...

وحدت حوزه و دانشگاه 

به عنوان کسی که هم دانشجویی کرده است و هم طلبگی ، اگر بخواهم منصفانه حرف بزنم باید بگویم در هر دو سوی این میدان (حوزه و دانشگاه) کوتاهی ها فراوان است و در این میان نخبگان هر دو قشر بیش از همه مسؤولند.
یکی از جلوه های بارز «اتحاد ملی» همین وحدت حوزه و دانشگاه است. دوستان عزیز! دانشجویان محترم!‏طلاب گرامی! شما برای تحقق این وحدت چه می کنید؟


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]