تولیت مدرسه عالی شهید مطهری طبق وقفنامه با شخص اول مملکت است و او از طرف خود نایب التولیهای را برای اداره امور مدرسه عالی انتخاب می کند. بنابراین یکی از منابعی که در تعیین هویت و رسالت مدرسه عالی شهید مطهری مورد رجوع است نظرات و بیانات شخص مقام معظم رهبری است. ایشان در سال 72 بیاناتی در مورد مدرسه عالی داشته اند که متن کامل آن در شماره 4و5 فصلنامه رهنمون آمده است. به بهانه تغییر ماهیت خودسرانه مدرسه عالی شهید مطهری متن مزبور به نقل از وبلاگ مجمع طلاب آورده شده است:
اشاره:
در فروردین ماه سال جاری (1372)، تولیت محترم مدرسهی عالی شهید مطهری، حضرات آیت الله امامی کاشانی، به همراهی اساتید و مسئولان مدرسه، به حضور محترم مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله خامنهای رسیدند. در این دیدار، ابتدا حضرت آیت الله امامی کاشانی، گزارش مختصری از نحوهی کار مدرسه و قسمتهای مختلف آموزش و پژوهش ارائه دادند. پس از سخنان آیت الله امامی کاشانی، حضرت آیت الله خامنهای، بیاناتی ایراد فرمودند که مشروح آن در زیر میآید.
بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید. بنده وظیفه دارم از شما به خاطر کار بزرگی که بحمدلله، بی سر و صدا، بی تبلیغات و بدون جنجالهای رایج معمولی و به شکلی آرام و در گوشهای، آنچنان که متناسب با خلوت معنوی علم و معلومات است انجام میدهید، تشکر کنم و «خسته نباشید» عرض کنم. ان شاء الله که موفق باشید. بنده از این که میبینم جنابعالی[آیت الله امامی کاشانی] و آقایانی که در آنجا مشغول فعالیت هستند و این کارهای مهم و با ارزش را انجام میدهند، خیلی متشکرم.
به نظرم باید گفت که مدرسهی عالی سپهسالار عاقبت به خیر شد و تبدیل به مدرسهی شهید مطهری گردید. واقعا این سیر اسمی و تحول اسمی، یک تحول معنوی و سیر معنوی را هم نشان میدهد. تبدیل نام سپهسالار به شهید مطهری، فاصلهای عحیب و ناپیمودنی است و این هنر شماست که الحمدلله کاری کردید که این فاصله پیموده بشود.
من، اگر چه با متخرجین[فارغ التحصیلان] مدرسه و دانشجوها به جز مواردی که جنابعالی اشاره فرمودید و بعضی پایاننامههایی که برادران آوردهاند و من تورّق و مروری کردهام، بیش از این ارتباطی با محصولات مدرسه نداشتهام؛ اما همانطور که در عربی معروف است: «الثمره تدل علی الشجره» و عکس آن هم صادق است: «الشجره تدل علی الثمره»، اگر درخت را شناختیم که درخت گلابی است، میشود فهمید که میوهی آن چگونه خواهد بود. هم اکنون که من به آقایانی که شما به عنوان علما و اساتید و هیئت علمی مدرسه از ایشان استفاده میکنید، نگاه میکنم، تا آنجایی که میشناسم، میبینم شما معقولا، منقولا و انصافا مجموعهی خوبی را جمع کردهاید و انسان احساس می کند ـ ان شاء الله ـ ثمرات این شجره، ثمرات با ارزش خواهد بود.
ما در مباحث اسلامی، فلسفه و فقه، کمتر میتوانیم اساتیدی را مثل بعضی از آقایانی که در اینجا تشریف دارند در مراکز علمی و دانشگاهی نشان دهیم. ولی ـ بحمدلله ـ اینها در اینجا جمع شدهاند و این هم از برکات انقلاب است و شاید هم روح مطهر امام و نفس آن بزرگوار، که از اول انقلاب توجه خاصی به این مدرسه داشتهاند و به جنابعالی هم، به خصوص نسبت به اینجا، ماموریت دادهاند و شما هم مشغول کار شدید، موثر بوده است.
نکتهای که دائما در این قبیل مجموعهها به ذهن من میرسد، این است که ما ابتدا بایستی بدانیم که از متخرج این مدرسه چه میخواهیم؛ تا بدانیم که چه استادی، چه درسی و چه برنامهای را در اینجا تنظیم کنیم. زمانی، ما از طرف استاد و برنامه شروع میکنیم و این یک طریق کار است. و زمانی هم، از طرف هدف آن علت غایی و آنچه که متوقع هستیم، شروع میکنیم؛ که به نظرم میرسد این کار، هوشمندانهتر و عاقبتبینتر و کم اشکالتر خواهد در آمد و خطای آن کم خواهد شد. ما باید ببینیم چه میخواهیم از این جا در بیاوریم که بر اساس آن بفهمیم چه برنامهها و اساتیدی را لازم داریم؟ و در کنار او بدانیم که چه تحقیقی باید انجام بگیرد و چه کتابی باید تصویب شود؟
شما ـ بحمدالله ـ به این معنا در پایان فرمایشتان اشاره کردید که هدف شما تربیت مبلغین اسلام و کسانی است که معرفتی از اسلام دارند و میخواهند مفید واقع شوند و این مسأله، حقا و انصافا، در کنار حوزههای علمیه که یک تراز ویژهای از روحانیون را تربیت میکنند، خیلی خوب است. روحانیِ تراز حوزه، در کنار آنچه که فرضا در بخشهای علوم انسانی متمایل به امور دینی در دانشگاههای ما تربیت میشوند، یک روحانی با تراز مخصوص و شکل مخصوصی است. مثلا فلسفه اسلامی و فقه اسلامی که در دانشکده الهیات و یا بخش فلسفه دانشکده ادبیات تدریس میشود، دارای ترازی است که مورد نظر آنهاست. چرا که آنها محصول خاصی را در نظر دارند که نحوه برنامهریزی، تنظیم واحدها، ترم بندی، واحدگیری و زمانهای تعطیلی دانشجویان هم، بر همان اساس و متناسب با همان تراز است و با متخرج و محصولی که در دانشگاهها مورد نظر است، مطابقت دارد. و شاید بیوجه هم نباشد که همانی که هم اکنون هست، درست باشد.
لذا، ما باید ببینیم در مدرسه عالی شهید مطهری، چه میخواهیم بسازیم؟ این، باید اصل باشد. علی القاعده، نمیخواهیم روحانیِ تراز حوزه بسازیم. به خاطر اینکه در حوزه نظر اصلی، بلاشک، بر فقاهت است. درست است که حوزه در رشتههای مختلف، ادیب، فیلسوف و حتی زمانهایی منجم و هیأت دادن تربیت میکرده؛ اما حوزههای شیعه به تربیت فقیه متوجه است. لذا، میبینیم که همه چیز بر اساس این تنظیم شده و درس فقاهت هم آنجا روانتر است و دانشجوی فقاهت هم آنجا آسانتر تحصیل میکند تا دانشجوی بقیه رشتههای دیگر. پس این مدرسه، حوزه نیست و ما نمیخواهیم در اینجا فقیه، به معنای حوزه تربیت کنیم؛ و الا جایش حوزه بود و همان درسها، کتاب و شیوه کار باید در اینجا به دنبال میشد.
بلا شک، ترازِ دانشگاه هم در اینجا مورد نظر ما نیست، چرا که اگر این چنین بود، لازم نبود درس مکاسب و کفایه تدریس شود و شما آقایان علما، فقیهِ وارد و صاحب نظر را برای تدریس شرح منظومه سبزواری و یا شواهدالربوبیه به این جا بیاورید. این درسها که بحثهای ترازِ دانشگاه نیست.
پس اینجا، یک چیز دیگری است. من فکر میکنم که در اینجا یک هدف متمایز از آن دو هدف و یک چیز خوبی در ذهن شما هستد که شاید تحدید هم شده باشد. و من عرض میکنم که اگر تحدید نشده، باید دقیقا بشود و حتی روی کاغذ هم بیاید. یعنی ما، واقعا، بنویسیم که هدف ما در اینجا این است که چنین محصول و موجودی را بیرون بیاوریم. البته کلیات را میشود گفت، کما این که آن سپهسالاری هم که اینجا را درست کرده، او هم گفته بوده که در اینجا فقه و اصول، فلسفه و معقول و منفول بخوانند، ولی نمیفهمیده که معقول و منقول یعنی چه؟ چیزی را شینده و یا برایش تنظیم کرده بودهاند.
ما باید بدانیم از این مدرسه، با این همه زحمتی که شما میکشید و خرجی که میکنید (و ان شاء الله میفرمایید بیشتر خرج خواهید کرد) چه معقول و منقولی و برای چه چیزی میخواهیم؟ البته من به نظرم میرسد شما در اینجا باید بر روحانی بودن متخرجین تأکید بفرمایید. البته از پیش هم، من وقتی نسبت به مدرسه جنابعالی فکر میکردم، دورادور این معنا به ذهنم میآمد. یعنی اینجا یک محلی است که باید روحانیونی تربیت کند که برای گسترش فکر متعالی اسلامی و همان تبیین «بالحکمه و الموعظه الحسنه» بسیار بسیار مفید باشند. و تبیین حکیمانه دین و نه بیین عامیانه دین کنند. من فکر میکنم امروز ما به این احتیاج داریم. شاید ـ ان شاء الله ـ مدرسه شما الگویی شود که نظیر آن حتی در حوزهها و جاهای دیگر ساخته بشود و یک ترازِ خاصی از روحانی را در اینجا پرورش بدهد. یعنی، شما بر روحانی بودن و معمم بودن به خصوص پا فشاری بفرمایید. البته این به صورت پیشنهاد است و شاید در ذهن شریف جنابعالی و دستگاه مفکره مدرسه در این زمینه مطالبی باشد که من از آنها اطلاعی ندارم.
علی ایّ حال، کار بسیار خوبی است و بحمدالله، شما هم خوب وارد میدان شدهاید و خوب جمع و جور کردهاید و اساتید خوبی را هم انتخاب کردهاید. این هم از هنرهای شماست که توانستهاید از کسانی استفاده کنید که به راحتی نمیتوان آنها را دور هم جمع کرد. اینها هم "به دام و دانه نگیرند مرغ دانا را". اگر چنانچه مدرسه منطقه علم نبود و آقایان، مخاطبین خوبی نداشتند، معلوم نبود که در اینجا جمع بشوند. آن کسی که اهل علم است و دلش میخواهد متاع خودش را عرض کند، طبیعی است که میخواهد متاع خود را به کسی که آن متاع را میشناسد و قدر او را میداند عرضه کند. آن کسی که فقط به دهان استاد تماشا میکند و چیزی نمیفهمد، استاد را خون به دل میکند. لذا، اگر ما میبینم که شما اساتید خوبی را جمع کردهاید، باید کشف کنیم که محیط علمی آنجا از لحاظ دانشجویی و طلب [علم] و تحصیل محیط خوبی است. ان شاء الله موفق باشد و از جنابعالی و آقایانی که در اینجا تشریف دارند، صمیمانه به خاطر تلاشتان در مجتمع کردن چنین کار خوبی تشکر میکنم و منتظر میمانیم که ان شاء الله، نتایج کار را هم ببینیم. والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
* مطالب مرتبط :
1- دانشگاه شهید مطهری؟؟؟؟!!!!
2- داغ ننگ بر پیشانی شورای عالی انقلاب فرهنگی؛ وحدت حوزه و دانشگاه به تفکیک ارتقاء(!) پیدا کرد
3- تنگه ی مدرسه ی عالی یا باتلاق دانشگاه مطهری (ره)
4- متولیان ِ انقلاب ِ فرهنگی، سخنان ِ امام و رهبری را به فراموشی سپرده اند
نوشته شده توسط : سید کمیل
بسم الله []
لیست کل یادداشت ها