1. تربیت
«تربیت» به معنای روش رفتاری و گفتاری دادن به دیگران است. منشأ تربیت «غیرت» است و غیرت ملکهای نفسانی در روح انسان است که نشأتگرفته از «محبّت» است؛ حبّ به شیء موجب میشود که انسان برای حفظ آن شیء تلاش و کوشش کند. این تعریف علمای اخلاق از غیرت است. بنابر این اگر شما کسی را دوست داشته باشید، نسبت به او غیرت پیدا میکنید و چون میخواهید او را حفظ کنید، تربیت او را وظیفه خود میدانید و لذا آنگونه به او روش رفتاری و گفتاری میدهید که سعادتمندی دنیوی و اخروی او را تضمین کند. چرا که تربیت صحیح بر مبنای دیدگاه اسلامی، تربیت الهی و انسانی است.
2. تربیت انقلابی
«تربیت انقلابی» چیزی غیر از همان تربیت صحیح اسلامی نیست. انقلاب اسلامی به عنوان نماد بازگشت جمعی یک ملّت به سوی ارزشهای متعالی اسلامی، دربرگیرنده تمام خوبیهایی است که در مکتب اسلام بر آن تأکید شده است. انقلاب اسلامی زاییده اسلام است و اساساً تفاوت این انقلاب با همه انقلابها همین ریشهداری در اسلام و برآمدن آن از عمق ارزشهای اسلامی است. البته از منظر کسانی که سیاست را از دیانت جدا میانگارند، برتافتن این گزاره سنگین و دور از ذهن مینماید؛ امّا حقیقت آن است که تفکیک بین ارزشهای اسلام با آرمانهای انقلاب اسلامی همانند جداسازی شیرینی از عسل است که نشدنی است.
بر این اساس، تربیت انقلابی عبارت است از دادنِ روش خاصّ رفتاری و گفتاری به دیگران بر مبنای ارزشهای انقلاب اسلامی که در واقع همان ارزشهای اسلام ناب محمّدی است؛ خصوصاً با تأکید بر آن دسته از ارزشهایی که در اسلام آمریکایی به عنوان ضدّ ارزش تبلیغ میشود. ارزشهایی نظیر استکبارستیزی، عزّتمداری، ولایتپذیری، جهاد و شهادت، ایثار و ازخودگذشتگی، عدالتطلبی و مبارزه با ظلم، دفاع از مستضعفان عالم و احساس مسؤولیت برای بسط اسلام ناب در سرتاسر گیتی بعضی سرفصلهای مهم نظام تربیتی اسلام ناب است که در نظام تربیتی اسلام آمریکایی به عنوان ناهنجاری معرفی میشود. اینها اتفاقاً همان مؤلّفههای مغفول مانده تربیت اسلامی است که اساس تربیت انقلابی نسلها را تشکیل میدهد.
3. ضرورت تربیت انقلابی
این سرفصل را با استعانت از کلام مسیحای انقلاب که روح تربیت انقلابی را در ملّت ایران و همه ملّتهای آزاده دنیا دمید پی میگیریم. امام راحل عظیمالشأن ما از ابتدا این نگاه غلط که تربیت اسلامی فرآیندی تکبُعدی و صرفاً معطوف به حوزه شخصی افراد است را تختطئه و رد فرمده و بر همه جانبه بودن تربیت از دیدگاه اسلام تأکید داشتند. ایشان میفرمایند: «شما خیال نکنید که اسلام آمده حیوان تربیت کند، یا آمده است که خواب و خوراک براى حیوان درست کند. این یکىاش است؛ این را هم درست مىکند لکن این یک بُعد است، آن هم بُعد آخرش است. بُعدهاى دیگرى دارد که آنها هم همهاش از اسلام است و براى تربیت انسان است، و انسان را مىخواهد یک موجود رشیدى که همه این ابعاد را داشته باشد تربیت کند. و براى همه اینها هم دستور دارد اسلام؛ نسبت به یک جهتْ دونِ جهت دیگرى نیست؛ براى حکومت اسلامى دستور دارد، براى تشکیلاتش دستور دارد؛ براى مقاتله با دشمنان دستور دارد، براى تحرّک جامعه دستور دارد، براى رسیدن به ماوراى طبیعت دستور دارد، همه اینها را دارد. یک بُعدى نیست».
ایشان در جایی دیگر میفرمایند: «اسلام براى مستضعفین آمده است، اسلام براى ساختن انسان آمده است. کتاب آسمانى اسلام که آن قرآن مجید است، کتاب تربیت انسان است؛ انسان را به همه ابعادى که دارد، به بُعد روحانى و به بُعد جسمانى، بُعدهاى سیاسى، اجتماعى، فرهنگى- همه بُعدها- بُعد نظامى؛ این اسلام آمده است که به ما راه تربیت را نشان بدهد. ما هم باید به تبع اسلام تربیت کنیم جوانان خودمان را، تربیت کنیم بانوان خودمان را. بانوان ما تربیت کنند اطفال خودشان را در دامن خودشان؛ وقتى که بزرگ شدند، تربیت کنند آنها را تا برسند به آن وقتى که برومند شوند و براى اسلام و براى انسانیت خدمتگزار باشند». دقّت در این جملات نشان میدهد که اتفاقاً تأکید حضرت امام بر همان بخشهای فراموششده اسلام ناب و تربیت انقلابی است که یادآوری آن خشم و نفرت استکبار را برمیانگیزاند و رعب و وحشت را بر پیکره شیطان بزرگ میافکند.
4. محیطهای تربیتی و نقش رسانه
عُلمای اخلاق و تربیت اسلامی چهار محیط اصلی را در تربیت انسان دخیل میدانند: محیطهای خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و شغلی؛ البته به فرموده این بزرگان محیط پنجمی هم وجود دارد که نقش تربیتی آن بر انسان و جامعه بیش از همه آن محیطهای چهارگانه است و آن «محیط حاکم بر جامعه» است. در واقع محیطهای چهارگانه تربیتی به شدّت تحت تأثیر محیط پنجم قرار دارند و جاذبه تربیتی محیط حاکم، افراد جامعه را از مدار جاذبه سایر محیطها به سوی خود میکشد. بنابر این اگر فرضاً کسی در همه محیطهای خانوادگی، آموزشی، رفاقتی و حتّی شغلی تحت تربیت انقلابی بوده باشد، در صورتی که محیط حاکم بر جامعه از نظام تربیتی انقلابی تبعیت نکند، هیچ بعید نیست که تحت تأثیر نظام تربیتی محیط پنجم قرار گرفته و دست از اصول صحیح تربیت اسلامی و انقلابی بردارد و تبدیل به فردی ضدّ انقلاب شود.
رسانه به عنوان ابزار انتقال پیام در یک تعریف و در تعریف دیگر به عنوان خودِ پیام، در حقیقت بازیگر اصلی تبلیغ مشی تربیتی محیط حاکم بر جامعه است. این رسانه است که محیط پنجم را میسازد و میآراید؛ این رسانه است که ارزشها و هنجارهای لازمالرعایه در جامعه را تبلیغ میکند؛ این رسانه است که به درونیترین لایههای محیط تربیتی خانوادگی نفوذ کرده و به محیطهای آموزشی و شغلی و رفاقتی هم خط میدهد؛ و این رسانه است که میتواند تربیت اسلام ناب انقلابی را تبلیغ کند و یا مدافع تربیت آمریکایی باشد.
5. نسبت بین رسانه ملّی و تربیت انقلابی
بازنگری خطوط کلّی حاکم بر عملکرد رسانه ملّی ما نشان میدهد که علیرغم تلاشهای قابل تقدیری که صدا و سیمای جمهوری اسلامی در طول سالهای پس از انقلاب برای تبیین اصول و آرمانها و ارزشها اسلام و انقلاب انجام داده، لکن تا رسیدن به وضعیت مطلوب، هنوز فاصله نجومی ناپیمودهای وجود دارد. شاید مناسب باشد در این بخش نگاهی به انتظارات و مطالبات رهبر معظّم انقلاب از مدیران صدا و سیما داشته باشیم تا این فاصله نجومی باورپذیر شود.
ایشان در یکی از دیدارهای خود با مدیران رسانه ملّی مأموریت محوری صدا و سیما را چنین ترسیم میفرمایند: «ما یک مأموریتِ محورى براى رسانه ملّى قائل هستیم، که الزاماتى دارد و این مأموریت ملّى اهداف کلانى را هم با خودش همراه دارد. بهنظر ما آن مأموریتِ محورى عبارت است از مدیریت و هدایت فکر، فرهنگ، روحیه، اخلاقِ رفتارى جامعه، جهتدهى به فکر و فرهنگ عمومى، آسیبزدایى از فکر و فرهنگ و اخلاق جامعه، تشویق به پیشرفت و زدودن احساس عقبماندگى». رهبر معظّم انقلاب سپس «ریشهدار کردن شناخت و باور به ارزشها و بنیانهاى فکرى انقلاب و نظام اسلامى» را یکی از اهداف کلان آن مأموریت محوری برشمرده و میفرمایند: «صِرف اینکه ما در زمینه انقلاب و نظام، چیزهایى را کلیشهیى و شعارى تکرار کنیم کافى نیست؛ باید نسبت به این شعارها در مردم باور حقیقى بهوجود بیاید؛ این، کار رسانه ملّى است».
از دیدگاه مقام معظّم رهبری حرکت در نقطه مقابل دستگاههای رسانهای دشمن باید به عنوان اصل اساسی در آرایش رسانهای جمهوری اسلامی همواره مدّ نظر مدیران و برنامهسازان صدا و سیما باشد و تبیین خودِ انقلاب به عنوان یک پیام مهم در دستور کار دائمی قرار گیرد. ایشان در این زمینه خطاب به مدیران رسانه ملّی میفرمایند: «یک پیام از پیامهاى مظلوم و فراموش شدهاى که بار دیگر بایستى به آن اهتمام ورزید و آن را به ذهنهاى مردم منتقل کرد، عظمت و شکوه و اهمیت انقلاب اسلامى ماست. این انقلاب چیز کوچکى نبود و تمام هم نشده است. این امرى است که بتدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمى انجام مىگیرد؛ مشروط بر اینکه روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم باقى بماند. شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ این یکى از پیامهایى است که شما باید به همین نسل و نسلهاى آینده انتقال دهید. اثرگذارى در آنهاست. چرا نشود این جوان را ساخت و تربیت کرد و مثل یک اباذر، عمّار و سلمان او را به جبهههایى که نظایر آن در این جبههها وجود دارد، فرستاد؟! بنابر این یکى از پیامها، پیام انقلاب اسلامى است. خودِ انقلاب، یک پیام است که باید آن را منتقل و بیان کنید».
روشن است که منظور ایشان از تربیت انسانهایی نظیر سلمان و عمّار و اباذر، همان تربیت انقلابی است. آنچه این شخصیتهای برجسته تاریخ اسلام را در نظرها عظیم جلوه میهد و عامل تمایز ایشان از سایر مسلمانان همعصرشان محسوب میشود، همان عنصر تربیت ناب انقلابی در وجود این بزرگان است. حال سؤال این است که آیا برنامههای رسانه ملّی ما اباذر و سلمان و عمّار تربیت میکند یا...؟!
مقام معظّم رهبری در بخش دیگری از مطالباتشان از رسانه ملّی، «توجه به اهداف و ارزشهای انقلاب اسلامی» را از مهمترین راهبردهای صدا و سیما دانسته و «تحکیم ارتباط مردم با مبانی اصلی نظام و حفظ روحیه و شور انقلابى در مردم» را از اساسیترین اهداف آن برمیشمارند و میفرمایند: «ما در جمهورى اسلامى اهدافى داریم و ارزشهایى براى ما مطرح است. ما نباید اجازه بدهیم که این رسانه عظیمى که امروز در دنیا تنها هم هست، حتّى اندکى از جهتگیرى و سمتگیرى این اهداف تخطى کند». البته ایشان بلافاصله به بحث مهم «روشهای تبلیغ» اشاره داشته و میفرمایند: «البته این معنایش آن نیست که ما دائماً در رادیو و تلویزیونمان سخنرانى یا بیانیه اسلامى و دینى پخش کنیم که صریحاً مبانى و مفاهیم ما را ترویج کند؛ اینکه راه تبلیغ نیست. شیوههاى رایج تبلیغ - شیوههاى غیرمستقیم، استفاده بهینه از هنر و روشهاى هنری باید تماماً در خدمت اهداف انقلاب و اسلام باشد؛ یعنى اگر ما بازى فوتبال هم پخش مىکنیم، مواظب باشیم که این بازى فوتبال در جهت ضدّ آن اهداف بهکار نرود. آن اصل اساسى در باب اداره رادیو و تلویزیون این است».
ایشان در بیانی دیگر صراحتاً بر ضرورت تربیت انقلابی آحاد جامعه توسط رسانه ملّی تأکید داشته و میفرمایند: «صدا و سیما را دانشگاهى براى تدریس اصول اسلام انقلابى بدانید. برداشت ما از صدا و سیما این است. امام که فرمودند «دانشگاه»، در دانشگاه چیزى تدریس مىشود؛ در این دانشگاه چه چیزى مىخواهد تدریس بشود؟ آنچه که در این دانشگاه تدریس مىشود، عبارت از پیامها، پایهها، مفاهیم و درسهاى اسلام ناب و اسلام انقلابى و اسلام واقعى است. این، آن چیزى است که در صدا و سیما ایدهآل است. ما مىخواهیم به این نقطه برسیم؛ ولى فاصله داریم».
6. جمعبندی
این جملات، جانِ کلام و فلسفه و پایه همه انتقاداتی است که منتقدان دلسوز به رسانه ملّی متوجه میدانند. متأسفانه رسانه ملّی آنقدر که در ایجاد «شور انقلابی» آن هم در مناسبتهای مقطعی انقلاب نظیر دهه فجر و راهپیمایی 22 بهمن موفق عمل میکند، در ایجاد «شعور انقلابی» موفق نیست. هنر و شیوههای تبلیغ غیرمستقیم هنوز که هنوز است در خدمت انتقال مفاهیم اسلام انقلابی قرار نگرفته و تربیت انقلابی هنوز به عنوان یک وظیفه راهبردی جایی در سیاستگذاریهای صدا و سیما ندارد. در حالی که اگر مدیران صدا و سیما به مردم «محبّت» داشته باشند و اهل «غیرت دینی» باشند، باید برای «تربیت انقلابی» جامعه احساس تکلیف کنند. امّا متأسفانه بهنظر میرسد «گسستی خطرناک» میان تدابیر حکیمانه و مطالبات کارشناسانه مقام معظّم رهبری با عملکرد مدیران و برنامهسازان رسانه ملّی وجود دارد که در صورت تداوم، تبدیل به یک تهدید جدّی علیه امنیّت ملّی و تمامیّت انقلاب اسلامی خواهد شد. نمونهای از این شکاف را میتوان با مطالعه تطبیقی میان مفادّ حکم رهبر انقلاب برای تمدید مسؤولیت مهندس ضرغامی با محتوای برنامههای رسانه ملّی در طول یکسال گذشته مشاهده کرد.
مدیران و برنامهسازان رسانه ملّی باید بدانند که بار سنگین مسؤولیت «تربیت انقلابی نسلهای فعلی و آینده ایران اسلامی» بر دوش ایشان است و خدای ناکرده اگر در راه انجام این وظیفه خطیر کوتاهی کنند، در پیشگاه عدل الهی به سختی عقوبت خواهند شد.
» یادداشت های مرتبط: نقد بیرحمانه !!! / مخاطب نشناسی صدا و سیما / صدا و سیمای ...
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها