سرانجام هفتهی گذشته مقام معظم رهبری حکم ریاست مهندس ضرغامی بر رسانه ملی را تمدید فرموده و در متن حکم انتصاب ایشان سفارشهای اساسی خویش را نیز مطرح کردند. البته قصد کرده بودم دیگر در این وبلاگ وارد نقدها و انتقادات خویش به عملکرد صدا و سیما نشوم؛ چون این سازمان و مجموعهی مدیریتش را انتقادناپذیرتر از این حرفها یافتهام؛ اما آنچه بهانهی نگاشتن این چند سطر شد جملهای تاریخی بود که به نقل از ریاست این سازمان در نشست اخیر مطبوعاتی ایشان در رسانهها منتشر شد؛ همان نشست مطبوعاتی که از ساعت 9:35 صبح آغاز شد و 4 ساعت و نیم بعد بدون توجه به وارد شدن وقت نماز ظهر و عصر به پایان رسید.
اما آن جملهی تاریخی و البته مضحک آقای ضرغامی این بود که فرموده بودند: «از رسانهها میخواهم که صدا و سیما را بیرحمانه نقد کنند»!!! شما را به خدا با شنیدن این جمله اولین چیزی که به ذهنتان میرسد چیست!؟ (لطفاً در کامنتهای همین پست جواب این سؤال بنده را مرقوم فرمایید.) اگر این سؤال را از بنده بپرسید ناچار چنین خواهم گفت که همین ادعای افراطی که از سوی کسی مطرح میشود که در دوران 5 ساله گذشته مدیریت خود بر رسانه ملی منصفانهترین نقدها و دلسوزانهترین نصیحتها را هم برنتافته و منتقدان خردمند خویش را نابخردانه به تیغ سانسور سپرده است به خوبی نمایانگر منافقانه بودن این ادعا است.
اهل درد به خوبی منظور بنده را میفهمند و نیازی به توضیح بیشتر نیست؛ اما جهت مستندسازی این پست فقط به سه نمونه از نقدهای منصفانه و دلسوزانه اهل بصیرت به عملکردهای ناصواب آقای ضرغامی و مجموعهی تحت مدیریتشان اشارهای گذرا میکنم باشد تا دروغ بودن ادعای کذایی ایشان روشنتر شده و معلوم شود که ایشان برای نقدهای منصفانه و دلسوزانه هم ترهای خُرد نمیکنند تا چه رسد به نقدهای بیرحمانه!
1- متن حکم اخیر رهبر معظم انقلاب بهعلاوهی بیانات آشکاری که اخیراً در انتقادات خویش به عملکرد صدا و سیما ایراد فرمودند و تصریح ایشان بر اینکه بسیاری از اقدامات و برنامههای سازمان مورد تأیید و اجازهی ایشان نیست به وضوح حکایت از نقدهای جدی رهبری به این سازمان دارد. حال باید از آقای ضرغامی پرسید که حضرتعالی به چند درصد از تذکرات رهبری نسبت به عملکرد سازمان جامه عمل پوشاندهاید که اینک از رسانهها میخواهید که شما را بیرحمانه!!! نقد کنند؟
2- حکایت انتقادات خیرخواهانه و نصیحتهای مشفقانهی حجتالاسلام پناهیان به عنوان یک کارشناس دینی و رسانهای به صدا و سیما و عکسالعمل بچهگانهی این سازمان در برابر منتقد سرسخت ولی خوشفکر و دلسوز خود را فراموش نکردهایم. حال چگونه میتوانیم باور کنیم که آقای ضرغامی از منتقدان خود خواسته باشد که واقعاً بیرحمانه!!! به نقد ایشان بپردازند؟
3- جنبش وبلاگی دانشجویان و طلاب و نخبگان وبلاگنویس در نقد عملکرد صدا و سیما که در مردادماه 86 انجام گرفت نیز یک نمونه دیگر از نقدهای اصولی و منصفانه و منطقی است که به صورت دستهجمعی انجام گرفت و مجموعهای کامل از نقدهای وارده برای ریاست این سازمان هم ارسال شد به این امید که شاهد تحولات مثبتی در این رسانه باشیم؛ اما دریغ و صد افسوس که همچون همهی انتقادات دیگر با بی اعتنایی از کنار حجم انبوه این تذکرات مشفقانه عبور کردند.
لذا به نظر میرسد آقای ضرغامی و مجموعهی همراهان ایشان در صدا وسیما متأسفانه آنچنان به رذیلهی خودبرتربینی دچار شدهاند که حالاحالاها بعید است که نقدی در ایشان اثر بگذارد؛ چه منصفانه و چه بیرحمانه!!! و در شرایط فعلی چارهای جز تحمل بهبه و چهچه گفتن رسانهی ملی برای رئیسش و نوشابه باز کردنهای حضرات برای یکدیگر نداریم.
آقای ضرغامی عزیز، فراموش نکنید که در شرایط خطیر و حساسی مجدداً مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب واقع شدهاید. پس بهتر است به جای بیان ادعاهای ناصادقانه و گرفتن ژستهای عوامفریبانه روزی 2 بار متن حکم رهبری را بخوانید تا راه را از چاه بازشناسید و فرصت پنج سالهی خدمتگزاری به اسلام و انقلاب و مردم را بیهوده هدر ندهید؛ گفتم روزی 2 بار: یک بار صبح بعد از نماز صبح و قبل از شروع کار روزانهتان تا به خاطر بیاورید که ولیّامرتان که شما را به این مسؤولیت مهم گماشته است از شما چه خواسته است و بار دوم، شبانگاهان که به رختخواب میروید تا بیندیشید که در روزی که گذشت چه اندازه در مسیر و نقشهی راهی که او برای شما ترسیم کرده است قدم برداشتهاید؛ و خلاصه: حاسبوا قبل أن تحاسبوا؛ و العاقبة للمتقین.
* متن حکم انتصاب مجدد آقای ضرغامی و نقشهی راه
* لبیک گویان به جنبش وبلاگی نقد صدا و سیما
* مخاطب نشناسی صدا و سیما
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها