بسم الله و إنّا إلیه راجعون
عارف و زاهد و صوفی همه طفلان رهند مرد اگر هست به جز عالم ربّانی نیست
در مورد مرجع بزرگوار شیعیان حضرت آیت الله فاضل لنکرانی زیاد گفته شد و شنیده شد؛ اما من می خواستم با توجه به عنوان اصلی وبلاگم به بعد جهادگری و حضور مستمر ایشان در عرصه های مختلف مجاهدت در راه خدا اشاره کنم.
همراهی با نهضت بزرگ انقلاب اسلامی از ابتدا و تبیین اندیشه ها و افکار امام راحل(ره) در جامعه، حضور در جبهه های جنگ تحمیلی و هدایت و ارشاد رزمندگان و کمک به پایه گذاری حضور منظم روحانیان در جبهه ها، صدور بیانیه ها و اطلاعیه های بسیار قوی در جهت حمایت از اصول و ارزش های انقلاب اسلامی و دعوت گسترده مردم و مقلدان به شرکت در عرصه های مختلف دفاع از نظام جمهوری اسلامی، مشارکت فعال و مؤثر در انتخابات و هر حرکت سمبلیک و نمادینی که به معنی تأیید و تقویت این نظام مقدس به شمار می رود تنها بخشی از مجاهدت های این عالم خستگی ناپذیر و روشن بین و زمان آگاه بود.
اما نکته مهمی که ندیده ام به آن پرداخته شود این است که به دلیل همین روحیه جهادی ایشان بود که باند تبهکار مهدی هاشمی ملعون که در ابتدای انقلاب مرتکب جنایات بسیاری شده و بعضی از یاران نزدیک امام راحل(ره) از جمله شهید آیت الله ربّانی املشی را با مسمومیت به شهادت رساند، ایشان را نیز هدف توطئه شوم خود قرار داده و مسموم کرده بودند؛ اما خواست و ارده الهی بر این تعلق گرفت که ملت بزرگ ایران از آفتاب نورانی علم و معرفت ایشان چند صباحی بیشتر نور و گرما بگیرد و دست تقدیر اینگونه رقم خورد که در ایام شهادت بزرگ بانوی اسلام، حضرت فاطمه زهراء(س) روح ملکوتی اش به سوی خدا عروج کند.
خدایا ما را قدردان عالمان مجاهدی که عمر خود را صرف خارج کردن ما از ظلمات به نور می کنند قرار بده!
نوشته شده توسط : سید کمیل
بسم الله النّور
سمبل ها و نشانه ها نقش مهمی در شکل دهی افکار و عقاید مردم دارند. نمادهای دینی و الهی انسان ها را به سوی خدا می خوانند و جاذبه ای بس شگفت دارند... و دشمن همیشه تمام تیرهای خود را به سوی نمادها نشانه رفته است. مزار اولیاء خدا همیشه یکی از مهم ترین سمبل های شاخص اسلامی بوده است و همچون علامت روشن یا ستاره درخشانی هر گم شده ای را به سوی خود فرا می خوانده و هر گمراهی را هدایت می کرده است (و علاماتٍ و بالنّجم هم یهتدون). اما دیو صفتان هیچگاه تاب تحمل این مشعل های فروزان هدایت را نداشته اند. شنیده اید حکام جور چند بار مزار سیّدالشهداء را به آب بستند تا اثری از آن نماند؟ فکر می کنید دلیل پنهان بودن قبر علی (ع) تا زمان امام صادق (ع) چه بوده است؟ و یا چرا مزار خانم فاطمه زهرا (س) هنوز هم مخفی است؟ و یا...
داستان نمادها و سمبل ها مفصل است و بغض اشک آلودی که راه نفس را بر من بسته اجازه ادامه نمی دهد... اما دشمن یک حقیقت را نفهمیده و نخواهد فهمید: یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم و الله متمّ نوره و لو کره الکافرون...
چند پیام کوتاه که بعد از فاجعه تخریب حرم امام هادی(ع) و امام حسن عسکری(ع) برایم رسید:
میان قلب جهان انقلاب گشته بیا
نفس بدون تو همچون عذاب گشته بیا
نظاره کن به فراسوی سامرا و ببین
حرم به دست حرامی خراب گشته بیا
در این ستیزه و وحشی گری دژخیمان
رخ تو از چه میان حجاب گشته بیا
***
اشک از مژگان من آویخته
با نفس هایم غمی آمیخته
ایستاده مهدی صاحب زمان
پای آن گلدسته های ریخته
***
دوباره دست مولا را ببستند
به سامرّا غم و ماتم نشستند
تو گویی این همان نامردمانند
که آنجا حرمت زهرا شکستند
***
ما در ره اهل بیت جان می بازیم
بر سامره و بر حرمش می نازیم
این کعبه عشق را به مهدی سوگند
زیباتر و با شکوهتر می سازیم
نوشته شده توسط : سید کمیل
بسم الله و له الحمد
صراط مستقیم که از مو باریک تر و از شمشیر برنده تر است، راه تعادل و مخالفت با افراط ها و تفریط هاست. علی (ع) می فرمایند: «الیمین و الشّمال مضلّة و الطّریق الوسطی هی الجادّة» چپ و راست گمراهی اند و جاده ایمن، راه میانه و اعتدال است. در بحث ولایت نیز همواره سه گروه افراطی، تفریطی و اعتدالی وجود داشته است. عده ای منکر حقّ ولایت اولیاء بوده اند و بعضی کاسه داغ تر از آش و گروهی هرچند اندک جانب اعتدال را رعایت کرده اند. (المتقدّم لهم مارق و المتأخّر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق)
در همه اعصار رهبران بر حق جامعه اسلامی از امامان هدی (علیهم صلوات الله) تا نائبان ایشان تا ولیّ فقیه در عصر حاضر، با هر دو گروه افراط گر و تفریط گر مخالفت کرده اند. جریان غالیان (غلاة یا غلوّ کنندگان) از خطرناک ترین نحله های فکری در جامعه اسلامی بوده و هستند که چه بسا خطرشان از معاندان تفکر ولایی بیشتر است. معروف است که می گویند «اگر می خواهی یک تفکر یا شخص را لگدمال کنی، لازم نیست توانت را صرف مخالفت با آن کنی؛ بلکه کافی است از او بد دفاع کنی. بد دفاع کردن به مراتب اثر تخریبی فاجعه بار تری برای او خواهد داشت.»
در سال های پس از انقلاب اسلامی هر دو گروه افراطی و تفریطی از هیچ تلاشی برای ضربه زدن به تفکر ناب ولایی فروگذار نکرده اند. این در حالی است که صاحبان فکر سلیم و رهروان اعتدالی ولایت متأسفانه کمتر تلاش (بخوانید جهاد) کرده اند این راه میانه را معرفی کنند و لذا در بسیاری از موارد، افراطیون میدان دار دفاع از ولایت بوده اند.
این کم کاری، بارها باعث شده است که رهبری خود به میدان آمده و در برابر منحرفان ایستاده، معاندان را ناکام گذاشته و غالیان را دور کنند.
به عنوان نمونه یکی از شعارهایی که ایشان به شدت در برابر آن ایستادند و متذکر شدند که دیگر تکرار نشود مسأله «ذوب در ولایت» بود. ذوب در یک فرد و فانی شدن در او به قیمت از دست دادن فکر و تعقّل و اندیشه و اراده و قدرت انتخاب، همان نقطه انحرافی این شعار است که ایشان با روشن بینی و بصیرت جلوی ترویج آن را گرفتند.
شعار ذوب در ولایت شاید از جمله معروف شهید والامقام آیت الله سیّدمحمدباقر صدر ریشه گرفته باشد و بعدها به این فکر انحرافی تبدیل شده باشد.
شهید صدر که خود از مراجع بزرگ نجف بود، همزمان با اوج گیری نهضت اسلامی مردم ایران به شاگردانش فرموده بود: «ذوبوا فی الخمینی کما ذاب فی الإسلام» در خمینی ذوب شوید همانگونه که او در اسلام ذوب شده است. از نظر شهید صدر ذوب شدن در خمینی، ذوب در فرد نیست؛ بلکه ذوب در اسلام است (...کما ذاب فی الإسلام) چرا که خمینی خود در اسلام ذوب شده است. پس تو هم اگر در او ذوب شوی، در اسلام ذوب شده ای؛ و اگر در اسلام ذوب شدی، سکوت و کلامت، سکون و حرکتت، خواب و بیداری ات، همه و همه درس خواهد بود و حکمت...
آن روز که شهید صدر (ره) این جمله را می فرمود، در میان شاگردانش سیّدی جوان و خوش سیما، دل به فرموده استاد سپرد و آنچنان در خمینی (ره) ذوب شد که امروز همه مردم جهان وقتی چهره او را می بینند و خروش کلامش را می شنوند، سیمای دلنشین خمینی را به یاد می آورند و طنین ملکوتی فریاد او را در دل زنده می کنند.
«سیّد حسن نصرالله» که به راستی نه در خمینی، بلکه در اسلام ذوب شده است و امروز مایه عزّت و افتخار هر مسلمان و هر انسان آزاده و خار چشمان مستکبران و خودکامگان در هر نقطه این کره خاکی است.
خدایا محبّت اولیائت را در دل های ما روزافزون بگردان!
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها