حیثیت نظام را به زلف اشخاص گره نزنید
پس از روشنگریهای اخیر رئیس جمهور در مورد پشت پردهی بعضی مفاسداقتصادی و نیز افشای عوامل اصلی سنگاندازی در مسیر حرکت دولت خدمتگزار موجی از اعتراضها و انتقادات و ابراز نگرانیها و تردیدها در سطوحی از جامعه پدیدار گشت. البته قاطبهی ملت ایران ضمن ابراز خرسندی از این اقدام مبارک حمایت خود را از رئیس جمهور اعلام کردند که نمونه روشن آن در استقبال بینظیر مردم مؤمن اصفهان از ایشان متجلی شد.
اما در برخورد با منتقدان و معترضان باید میان مغرضان و دلسوزان تمایز قائل شده و به هریک به صورت جداگانه پاسخ دهیم و البته پاسخ ما به مغرضان روشن است؛ چراکه این افراد همان کسانی هستند که با این روشنگریها منافع شخصی یا باندیشان به خطر افتاده و نگران از دست رفتن سرمایههایی هستند که طی سالهای گذشته با تشکیل طبقهی مرفهان ویژهخوار برهم زدهاند و اینک با آگاهی عمومی جامعه و شفافسازی انجام گرفته به صورت غیر منتظرهای در معرض مطالبات جدی عمومی قرار گرفتهاند.
این همان حقیقتی است که رهبر معظم انقلاب آن را پیش بینی فرموده و به مسؤولان در خصوص آن چنین هشدار داده بودند: «با آغاز مبارزه جدی با فساد اقتصادی و مالی یقیناً زمزمهها و به تدریج فریادها و نعرههای مخالفت با آن بلند خواهد شد. این مخالفتها نباید در عزم راسخ شما تردید بیفکند.» بنابراین پاسخ ما به این افراد این است که مطمئن باشید که با عزم راسخ رئیس جمهور و همت و حمایت قاطع ملت، روزگار رانتخواری و غارتگری از بیت المال به پایان رسیده است و فریادها و نعرهها و توهینها و تهمتها و حتی مظلومنماییها و قیافهی حق به جانب گرفتنهایتان کوچکترین تردیدی در ارادهی عمومی ملت و دولت برای تصفیه و پالایش نظام از لوث مفاسد شما ایجاد نخواهد کرد.
اما عدهای از دلسوزان نظام نیز از سر شفقت و با زبان نصیحت نگران وضعیت پیش آمده هستند و در اظهار نظرهایشان افشاگریهای رئیس جمهور را موجب بدبینی و یأس مردم نسبت به اصل نظام و تضعیف نظام میدانند. در پاسخ به این عزیزان باید گفت:
اولاً باید حساب نظام را از حساب افراد و اشخاص جدا نموده و تفکیک نماییم. متأسفانه در طول سالهای اخیر چنین القاء شده است که وجود بعضی افراد و اشخاص مساوی با خود «نظام» است و هر نقدی به این استوانهها به منزلهی تضعیف و تزلزل اصل نظام تلقی شده است. حال آنکه چنین تفکری نه در نگاه اسلامی جایگاهی دارد و نه در سیرهی مدیریتی امام خمینی(ره) مورد تأیید است. روش مدیریتی امیرالمؤمنین علی(ع) به ما یاد میدهد که اشخاص و افراد - هرکه باشند و هر سابقه ای که داشته باشند- نمیتوانند ملاک و معیار حق و باطل باشند. ایشان به فردی که در جنگ جمل با مشاهدهی عایشه و طلحه و زبیر که هر سه از نزدیکان رسول اکرم(ص) بودند در یک سوی میدان و دیدن علی(ع) در سوی دیگر دچار تردید شده بود فرمودند: «إعرف الحقّ تعرف أهله.»
امام خمینی(ره) نیز به ما آموخت که باید حساب اصل نظام را از افراد و اشخاصی که در نظام هستند جدا بدانیم و با همین استدلال بود که آقای منتظری را از مسؤولیت مهم «قائم مقام رهبری» عزل نموده و در پاسخ به تردید نمایندگان مجلس و وزرای دولت چنین نوشتند: «شنیدم در جریان امر حضرت آقاى منتظرى نیستید و نمىدانید قضیه از چه قرار است. همین قدر بدانید که پدر پیرتان بیش از دو سال است در اعلامیهها و پیغامها تمام تلاش خود را نموده است تا قضیه بدین جا ختم نگردد، ولى متأسفانه موفق نشد. از طرف دیگر وظیفه شرعى اقتضا مىکرد تا تصمیم لازم را براى حفظ نظام و اسلام بگیرد. لذا با دلى پرخون حاصل عمرم را براى مصلحت نظام و اسلام کنار گذاشتم. ان شاء اللَّه خواهران و برادران در آینده تا اندازهاى روشن خواهند شد. سفارش این موضوع لازم نیست که دفاع از اسلام و نظام شوخى بردار نیست؛ و در صورت تخطى، هر کس در هر موقعیت بلافاصله به مردم معرفى خواهد شد.»
این جملات و اقدام امام راحل به خوبی نشان میدهد که چه بسا گاهی حفظ اصل نظام جز از طریق افشای مفاسد پشت پرده بعضی از مهم ترین حاکمان نظام امکانپذیر نباشد و لذا نباید حیثیت و آبروی نظام را به گونه ای به زلف اشخاص و افراد گره بزنیم که دیگر نتوانیم هیچ انتقادی به اشتباهات آنان بکنیم.
ثانیاً وقتی حساب نظام را از حساب اشخاص جدا کردیم روشنگریهایی نظیر آنچه توسط دکتر احمدینژاد صورت گرفت نه تنها موجب بدبینی و ناامیدی مردم نسبت به نظام نمی شود، بلکه کاملاً بالعکس باعث امیدواری و دلگرمی مردم به نظام اسلامی خواهد شد. زیرا مردم به وضوح در مییابند که مسؤولانی پاکدست و پاکدامن در نظام مشغول به خدمت هستند که مصالح مردم را قربانی هیچ مصلحت شخصی و گروهی و جناحی نمی کنند و با قاطعیت در برابر تخلفات و مفاسد از سوی هرکس و در هر پست و مقامی که باشد میایستند و در صورت لزوم مردم را نیز با خبر نموده و به یاری میطلبند.
ثالثاً چنین روشنگریهایی آنگاه که به موقع و با توجه به مصالح کلان نظام صورت گیرد آینده نظام را نیز بیمه میکند؛ زیرا باعث میشود از این پس دزدان و غارتگران بیتالمال جرأت چپاول و دستدرازی به اموال ملت را نداشته باشند. چراکه همواره نگران هستند که افرادی مانند دکتر احمدینژاد با شجاعت و صراحت گزارش مستند تخلفات آنان را در پیشگاه ملت گشوده و جلوی ویژهخواری آنان را بگیرند.
پس در مجموع باید روشنگریهای رئیس جمهور را به فال نیک گرفت و آن را برای نظام و تحکیم پایههای آن و دلگرمی و اعتماد هرچه بیشتر مردم به اسلام و انقلاب مسؤولان خدمتگزار مفید و مبارک دانست و مقطع کنونی که طلیعه دههی چهارم انقلاب یعنی دههی عدالت و پیشرفت است را سرآغاز فصل پالایش و تطهیر و تصفیه و تزکیه نظام از مفسدان اقتصادی و مدیریتی بدانیم و بنامیم.
عناوین انتخاباتی وبلاگ جهاد همچنان باقی است:
پوپولیسم تبلیغاتی اصلاحطلبان
بد اخلاقی انتخاباتی یا بیتقوایی سیاسی!؟
شرکت در انتخابات ، حقّ یا تکلیف !؟
دردسرهای رئیسجمهور شدن پس از احمدینژاد
نوشته شده توسط : سید کمیل
فراموش نکردهایم که وقتی دکتر احمدینژاد برخلاف میل بعضی افراد و جریانات سیاسی با شعار عدالت و مهرورزی و با ادبیات مردمی و صمیمی وارد صحنه رقابتهای انتخاباتی نهمین دوره ریاستجمهوری شد، اصلاحطلبان که اتفاقاً آن روزها بر کرسی قدرت تکیه زدهبودند ایشان را به اتخاذ مواضع پوپولیستی متهم کردند. جریان اصلاحات در حالی دکتر احمدینژاد را پوپولیست میخواند که مردم مسلمان ایران روزهای سختی را با آرزوی بازگشت دولت به گفتمان امام و انقلاب سپری کرده بودند و تودههای عمومی ملت سالها بود که از سیاستهای سکولار و ضد دینی دولت اصلاحات به ستوه آمده بودند. بر همین اساس وقتی دکتر احمدینژاد با صراحت و صداقت سخن از بازگشت به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی به میان آورد توانست اعتماد عمومی را به خود جلب نموده و با رأی مردم سکان هدایت قوهی مجریه را به دست بگیرد.
امروز چهار سال از آن زمان میگذرد و رئیسجمهور محبوب ملت ایران در عمل اثبات کردهاست که به شعارهای اصولی و ارزشهای اسلام ناب و آرمانهای انقلاب اسلامی سخت وفادار است و اگر از عدالت، مهرورزی، مبارزه با فساد و... سخن میگوید برای جلب نظر و جذب رأی مردم نبوده و نیست، بلکه این شعارها از عمق اعتقاد راسخ او به این اصول و مبانی ریشه گرفتهاست و با تلاش خستگیناپذیر و تحسینبرانگیز او در راه تحقق این آرمانها اعتماد مجدد مردم به این خط مشی دور از ذهن نخواهد بود.
اما نکتهی جالب این است که این روزها شاهد اِعمال سیاستهای پوپولیستی و عوامفریبانه از سوی همان کسانی هستیم که چهار سال پیش دکتر احمدینژاد را به همین عناوین متهم میکردند: نقد کوچهبازاری عملکرد دولت در نطقهای تلویزیونی و انتخاباتی، شعرها و شعارهای هجوآمیز، سوءاستفاده از اعتقادات عمومی و علاقه مردم به سادات و رنگ سبز، دادن وعدههای غیرممکن یا غیرقانونی نظیر جمعآوری گشت ارشاد، ژستهای فمینیستی و سوءاستفادهی ابزاری از زنان مانند به همراه داشتن همسر در تمام برنامههای انتخاباتی یا وعدهی انتخاب یک وزیر زن در کابینه یا تشکیل ستاد دختران فیروزهای، سوءاستفاده از احساسات و عواطف قومیتها و اقلیتهای مذهبی نظیر تلاش برای سخن گفتن به زبان آذری یا دادن وعدههای سر خرمن به برادران اهل سنّت، موجسواری بر شایعات و شبهات ضد انقلاب مانند شبههی کمک به لبنان و فلسطین و... تنها چند نمونه از تاکتیکهای پوپولیستی اصلاحطلبان برای فریب افکار عمومی و همراهسازی بدنهی اجتماعی با جریان سکولار اصلاحطلب است.
البته ملت ایران هوشیارتر و بصیرتر از آن است که فریب تبلیغات پر رنگ و لعاب مدعیان اصلاحطلبی را بخورد و سرنوشت کشور را به کسانی بسپارد که در دوران تاریک حاکمیت خود موجب ننگ و بیآبرویی ایران اسلامی شدند. اما سؤالی که باید در این مجال به آن پاسخ گفت این است که به راستی پوپولیست کیست؟؟؟ پوپولیست کسی است که دست به هر کاری میزند تا رنگ و بویی مردمی به خود بگیرد؛ نه آن کسی که به حقیقت فرزند ملّت و مردی از جنس مردم است.
نوشته شده توسط : سید کمیل
لیست کل یادداشت ها