سفارش تبلیغ
صبا ویژن


«جوانهای مؤمن انقلابی»، «فرزندان انقلابی‌ام»، «افسران جوان جنگ نرم»، «تقویت جناح فرهنگی مؤمن»، «فعالیتهای فرهنگی خودجوش» و... اینها کلیدواژه های مهم بیانات اخیر مقام معظم رهبری است که از تبیین مدل جدید و پیشرفته تاکتیک سازماندهی نیروها و هدایت عملیاتها در عرصه جهاد فرهنگی حکایت میکند.
تشبیه عرصه «نبرد فرهنگی» به «نبرد نظامی» و استفاده از تعابیری نظیر جنگ نرم و جهاد فرهنگی، گاه باعث شده بعضی خیال کنند تطابق و شبیه سازی کاملی در اصول فرماندهی و هدایت عملیاتهای نظامی و فرهنگی وجود دارد! مثلاً در عرف نبردهای کلاسیک نظامی، سازماندهی نیروها و هدایت عملیاتها در قالب سلسله مراتبی نظیر ستاد فرماندهی کل قوا، قرارگاه، سپاه، لشکر، تیپ، گردان، گروهان و دسته صورت میگیرد و اوامر فرماندهی از کانال این رده ها به نیروهای حاضر در میدان نبرد میرسد. اما آیا عرصه عملیات فرهنگی نیز تابع چنین سلسله مراتبی است؟
این شبیه سازی و عدم درک صحیح اقتضائات خاص نبرد فرهنگی و بی توجهی به تفاوتهای موجود میان دو عرصه عملیات نظامی و فرهنگی، در گذشته گاهی سبب سردرگمی و احیاناً سرخوردگی بخشی از نیروهای مشتاق حضور در میدان جنگ نرم شده است. چون آن جوان مؤمن انقلابی که در قلب پایتخت یا فلان نقطه دورافتاده کشور میخواهد دین خود را در این نبرد فرهنگی ادا کند، در پیش چشم خویش تصویر روشن و شفافی از نحوه جذب و سازماندهی و آموزش نیرو، شناسایی و اطلاعات عملیات، طراحی و فرماندهی عملیات مشاهده نمیکند.
بیانات اخیر رهبر انقلاب اما، همه ساختارها و قالبهای مرسوم و متداول در عملیاتهای کلاسیک نظامی را در هم شکست، و تاکتیک و طرح نوئی برای هدایت عملیاتهای فرهنگی و سازماندهی نیروها و نحوه ارتباط افسران جوان با فرمانده کلّ قوا در عرصه جنگ نرم ترسیم کرد. تاکتیکی که با دمیدن روح امید و نشاط، به زودی واقعیتهای میدانی صحنه فرهنگی کشور و زمین جنگ نرم را متحوّل کرده، و جناح فرهنگی مؤمن انقلابی را از انفعال و خمودگی سالهای اخیر خارج نموده و آن را علی رغم میل و خواست عناصر نفوذی دشمن در سازوکار فرهنگی کشور، به بازیگر اصلی فعال در صحنه تبدیل خواهد ساخت.
در این تاکتیک نوین که با اقتضائات خاص نبرد فرهنگی نیز همخوانی و سازگاری دارد و بیشتر شبیه عملیاتهای چریکی و نامنظم است، نیروهای کف میدان جهاد فرهنگی به طور مستقیم و بلاواسطه با فرمانده خویش در ارتباطند. فرمانده بدون نیاز به هرگونه سلسله مراتبی، افسر جوانِ در خط مقدم نبرد را مستقیماً مخاطب قرار میدهد، به او اعلام میکند که از فعالیتهای وی مطّلع است، از مجاهدتهای او قدردانی و از عملکرد او ابراز رضایت میکند، نقشه رزم و مراحل عملیات را برای او تشریح میکند، نقاط نفوذ دشمن و رخنه فرهنگی را به او گوشزد میکند، او را به کسب بصیرت عمارگونه و استقامت مالک اشتروار برای ایفای نقش بهتر در این نبرد فرامیخواند، به او دستور میدهد عملیات را جدی تر ادامه داده و عمق و دامنه نبرد را توسعه دهد، و از همه مهمتر: از او میخواهد برای اقدام و شروع عملیات، منتظر پدید آمدن ساختارها و قرارگاه ها و سلسله مراتبی که بارها فشل بودن و ناکارآمدی شان در عرصه جنگ نرم به اثبات رسیده نماند، بلکه به صورت «خودجوش» به میدان بیاید و به سرعت صحنه نبرد را تشخیص داده و جای خود را در لابلای خاکریزها و سنگرهای تودرتوی عرصه فرهنگ پیدا کرده و با روحیه و همت جهادی به نبرد مشغول شده و گوش به بیسیم، مستقیماً منتظر تدابیر و اوامر بعدی فرماندهی باشد.
گرچه حرکت و تحوّلات فرهنگی بطیء و کُنْد و دیربازده و درازمدت است، اما اگر جریان فرهنگی حزب الله و این جوانان مؤمن انقلابی که اینک مورد خطاب مستقیم رهبر انقلاب و «فرمانده معظم کل نیروهای فرهنگی» هستند قدر این خطاب مستقیم را به درستی دانسته و خود را با این تاکتیک جدید عملیات فرهنگی تطبیق داده و بایدها و نبایدهای عملیات را رعایت کنند، مطمئنم که به یاری خدای متعال در پایان سال 93 طلایع این تحول عظیم فرهنگی را به چشم خویش مشاهده خواهیم کرد، بإذن الله تعالی..
--- 
1. إن شاء الله به زودی بخشی از بایدها و نبایدها و تدابیر عملیات فرهنگی مدنظر فرماندهی معظم را به صورت دسته بندی شده خدمت دوستان عزیز ارائه خواهم کرد.
2. آنچه عرض شد نافی نقش و وظایف دستگاههای مسؤول فرهنگی و همچنین «فرماندهان جنگ نرم» نیست؛ إن شاء الله بعداً در این مورد هم توضیح خواهم داد.
3. برای درک بهتر آنچه نگاشته شد، توصیه میکنم این پیوستها را ملاحظه بفرمایید: بیانات رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی، بیانات در دیدار مجلس خبرگان، بیانات در دیدار شورای عالی انقلاب فرهنگی، بیانات در جمع پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور، و پیام شفاهی به تشکلهای دانشجویی انقلابی.


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


ما از کدام جای خاص تغذیه می شویم؟!

شنبه 92 بهمن 19 ساعت 1:51 عصر


داشتم به این فکر میکردم که منظور رئیس جمهور از عبارت «از جای خاص تغذیه میشوند» چی بود. چه جور «تغذیه»ای منظورشونه؟ «تغذیه مالی» یا «تغذیه فکری»؟ اما بعد به این نتیجه رسیدم که بجای کشف منظور رئیس جمهور، بهتره ببینم نقطه مشترک خیل عظیم منتقدان توافق ژنو چیه.
معتقدم این جماعت پرتعداد، در این نقطه مشترکند که همگی از سفره فکری امام راحل و مقام معظم رهبری تغذیه شده و از سرچشمه زلال ولایت فقیه سیراب میشوند. قرابت فکری جماعت حزب الله به واسطه پیوند ناگسستنی شان به نظام فکری رهبر انقلاب است که سبب میشود با وجود اختلاف سلیقه های بسیار، در امور حساس و اساسی نظیر «عزّت ملی» و «غیرت دینی» همگی یک صدا و هم نظر باشند.
آری، ما جماعت عزّت و غیرت، همه از یک جای خاص تغذیه میشویم، و به این انتماء و اتصالمان به نظام فکری رهبری افتخار میکنیم. ما الفبای حماسه و مقاومت را در مکتب خمینی و خامنه ای تلمّذ کرده ایم و به این شاگردی برخود میبالیم. ما پای درس «معارف انقلاب اسلامی» امام خامنه ای بزرگ شده ایم، هرچند بعضی ما را کم سواد بنامند..
حال شما جماعت ذلّت و تسلیم بگویید به کجا متصلید، از کجا تغذیه میشوید، بر سر کدام سفره شبهه ناک فکری نشسته اید و از کدام آبشخور آلوده اندیشه مینوشید که اینگونه در برابر دشمن واداده و لرزانید؟؟


ــــــــــــ
تصویر: کتابی که این روزها سعی میکنم با دقت و تدبّر بیشتری بخوانم.. /عرضه کتاب معارف انقلاب (مروری بر دیدگاه‌های رهبر معظّم انقلاب اسلامی پیرامون انقلاب اسلامی) با 25% تخفیف ویژه ایّام دهه فجر:
 http://book-khamenei.ir/index.aspx?siteid=1&siteid=1&siteid=1&pageid=128&newsview=52


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []



«تخطئه مخاطب» یکی از شایع ترین مغالطاتی است که در مقام دفاع از عملکردهای ناصحیح به آن متوسل میشوند؛ این کار غالباً از طریق برچسب زنی و انگ زنی به منتقدان انجام میشود تا از این طریق، نقد آنها به فراموشی سپرده شده یا بی اهمیت و غلط جلوه داده شود.
«تخطئه مخاطب» شیوه شناخته شده طاغوتهای عالم در برابر فرستادگان خدای متعال و اولیاء الهی بوده و هست: انبیاء الهی را «ساحر» و «مجنون» میخواندند؛ به امیرالمؤمنین و سیدالشهداء انگ «افراطی» و «خارجی» زدند؛ امام خمینی و انقلابیون را «تندرو» و «خرابکار» نامیدند؛ هشت سال اصلاحات، بسیجی ها را «خشونت طلب» و «چماقدار» معرفی میکردند و حالا: منتقدان توافقنامه ژنو میشوند «بی سواد» و «کم تعداد»!!
آقای روحانی، هیهات که بتوانی جوانان دانشمند انقلابی را با این انگها و برچسبها از میدان به در کنی. با این سخن نسنجیده ات فقط ما را در اعتقادمان به ضرورت نقد جدی و موشکافانه خودت و دولتت راسخ تر و ثابت قدم تر کردی.
بچرخ تا بچرخیم!

 


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


آیا غنی سازی 20% شرعاً واجب است؟

چهارشنبه 92 بهمن 2 ساعت 9:9 عصر

 

1. احکام اسلام را به «ثابت» و «متغیّر» تقسیم می کنند. مثلاً نماز واجب است و این وجوب از ثابتات است؛ نماز را در هیچ حالی از احوال نمی توان ترک کرد، اما بعضی از احکام مانند وجوب ایستاده نماز خواندن، یا با وضو نماز خواندن از متغیّرات است و در بعضی حالات ممکن است تعطیل شود. مثلاً اگر وضو گرفتن برای انسان ضرر داشت یا آب در دسترس نبود، وضو گرفتن منتفی می شود، اما اصل نماز هرگز تعطیل نمی شود و نماز را باید با تیمم خواند.
2. مسأله ثابتات و متغیّرات، اختصاصی به باب احکام عبادی یا فردی ندارد، بلکه در فقه سیاسی و اجتماعی اسلام نیز جاری است. یک فقیه در «فقه روابط بین الملل» هم احکام ثابت و متغیّر را تشخیص و تمییز می دهد و بر اساس این شناخت و تطبیق آن بر مسائل خارجی از تحلیل های غلط و خلط أهمّ و مهم ها جلوگیری می کند.
3. با این مقدمه به این دو سؤال فقهی توجه کنید: «آیا حرمت مذاکره با آمریکا از احکام ثابت و لایتغیّر فقه سیاسی است؟»، «آیا غنی سازی 20% (برفرض وجوب) یکی از واجبات ثابت و تعطیل ناپذیر اسلام است؟» پاسخ به هر دو سؤال منفی است. نه مذاکره با آمریکا حرامی لایتغیّر است و نه غنی سازی 20% واجبی تعطیل ناپذیر. بلکه این وجوب و حرمت، احکامی هستند تابع مصالح و مفاسدی بالاتر.
4. سؤال مهم بعدی این است: «از منظر اسلام، اصول ثابت و احکام لایتغیّر فقه روابط بین الملل چیست؟» پاسخ این سؤال در کلام امام راحل و امام حاضرمان چنین بیان شده است: «عزّت، حکمت، مصلحت». به تعبیر آقا: «عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین‏المللى ماست.» یعنی هر کدام از احکام حوزه روابط بین الملل هم تعطیل شود، این سه حکم اساسی تعطیل ناپذیر خواهد بود. اصلاً هر وجوب و حرمتی در فقه روابط بین الملل مبتنی بر این مثلث الزامی است. هر اقدام و تصمیمی، هر رابطه یا عدم رابطه ای، هر مذاکره یا عدم مذاکره ای باید حافظ این سه اصل ثابت باشد.
5. پس مذاکره با آمریکا چرا جایز نیست؟ چون با عزّت و حکمت و مصلحت ما منافات دارد. حال اگر روزی در موردی خاص (مثل ماجرای عراق یا بحث هسته ای یا..) به تشخیص فقیه عادل جامع الشرائط، مصلحت مُلزمه ای در مذاکره با آمریکا وجود داشت و این مذاکره عزّت ما را هم خدشه دار نمی کرد، حکمت چه اقتضا می کند؟ آیا باز هم می توان حکم به حرمت مذاکره داد؟ جواب: خیر، مذاکره جایز و گاهی واجب است.
6. با آغاز عملیاتی شدن توافق ژنو، شاهد سیلی از مطالب انتقادآمیز به دولت هستیم. در این میان، بعضی جوری حرف می زنند که انگار غنی سازی 20% از اصول ثابت و از واجبات لایتغیّر فقهی بوده و حالا این حکم الهی تعطیل شده!! منتقدین به توافق ژنو برای اینکه دچار خطای در تحلیل نشوند، باید به تفکیک احکام ثابت و متغیّر بیشتر توجه کنند. بله، اگر ثابت شود که پذیرش توافق ژنو بر خلاف مثلث عزت و حکمت و مصلحت بوده انتقاد وارد است، ولی اگر منتقدان صرفاً به این بپردازند که ای وای! دستاورد مصطفای شهید بر باد رفت و... این انتقادات صرفاً کارکرد احساسی خواهد داشت.
می دانیم که تاکتیک نرمش قهرمانانه از سوی رهبر معظم انقلاب و بر اساس همین سه اصل طلایی اتخاذ شده است، و آنچه برای مصطفای شهید هم مهم بود، عزت جمهوری اسلامی بود. حال اگر بر مبنای تاکتیک نرمش قهرمانانه موقتاً باید غنی سازی 20% را تعطیل کنیم، تنفیذ این تاکتیک گرچه به ظاهر توأم با عقب نشینی مقطعی است، اما چنانچه در نهایت ماجرا منجر به کسب عزت بیشتر برای نظام اسلامی شود و مقتضای حکمت و مصلحت نظام باشد، مصطفای شهید نیز قطعاً با تعلیق موقت بخشی از فعالیت های هسته ای موافق است.
پس بهتر است منتقدان محترم ادلّه ای ارائه کنند که ثابت می کند تن دادن به توافق ژنو و به تبَع آن تعلیق موقت بخشی از فعالیت های هسته ای، بر خلاف مثلث مذکور بوده است. چون موافقان توافق نیز ادعا دارند که پذیرش آن بر مبنای مصلحت نظام بوده و مثلث طلایی فقه روابط بین الملل را نقض نکرده اند.
7. این یادداشت صرفاً ناظر به روش نقد تصمیمات دولت در حوزه سیاست خارجی است، و به معنای موافقت یا مخالفت بنده با توافق ژنو و تعلیق فعالیت های هسته ای نیست. بنده نظرم رو پیش از این در دو یادداشت عرض کرده ام و همچنان همان نگاه را دارم:
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=175542
و
http://www.rajanews.com/detail.asp?id=176396

 

این یادداشت در جهان نیوز 


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


شوکّه نشوید؛ آمریکا یعنی همین!

یکشنبه 92 آذر 24 ساعت 7:10 عصر

روزی که رهبر معظم انقلاب اسلامی سخن از «نرمش قهرمانانه» به میان آورده و راه را برای آغاز مانورهای دیپلماتیک دولت جدید گشوده و هموار ساختند، برای پیش بینی سرنوشت این مسیر آشنایی با دو رکن اصلی کافی بود: اول، شناخت ذات استکباری آمریکا، و دوم، آشنایی با منظومه اندیشه سیاسی رهبر معظم انقلاب اسلامی. در مقابل، کسانی که با این ارکان آشنایی نداشتند دچار سردرگمی در تحلیل آینده شده بودند.
از سوی دیگر، پس از نقض عهد آشکار آمریکا در اعمال تحریم های جدید علیه ایران و مطرح کردن پرونده های جدید برای حفظ و تشدید فشار بر ایران، باز هم عده ای دچار شوک و خطای تحلیلی شدند. فهم صحیح اینکه چرا دولت آمریکا در عین تأکید زبانی بر ادامه روند مذاکرات، اقدام به رفتارهایی می کند که با نصّ توافق ژنو (یا به قول جناب آقای عراقچی با روح! توافق ژنو) منافات دارد هم نیازمند همان رکن «استکبارشناسی» است. در مقابل نیز، آشنایی با ماهیت «استکبارستیزی» انقلاب اسلامی که ریشه در منظومه اندیشه سیاسی اسلام دارد، آینده این نبرد سیاسی را پیش بینی پذیر کرده است.
الف/ استکبار شناسی: ماهیت استکبار اقتضا دارد که مستکبر هیچگاه - حتی به صورت تاکتیکی- حقوق دیگران را به رسمیت نمی شناسد، و حتی جایی که به زبان چنین حرفی را می زند، در عمل به گونه ای رفتار می کند که به همه ناظران خارجی بفهماند که حرفْ حرف من است و جز خواسته من چیزی پذیرفته نیست. مستکبر همواره به دنبال تحقیر و خرد کردن طرف مقابل است، خصوصا اگر طرف مقابل قبلاً او را تحقیر کرده باشد و هیمنه پوشالین او را در هم شکسته باشد. آمریکا می خواهد به همه بفهماند اگر امروز ایران بر سر میز مذاکره نشسته است، فقط از سر ناچاری و استیصال است. او می خواهد به دنیا بگوید سرنوشت هر ملتی که بخواهد در برابر آمریکا مقاومت کند این است که سرانجام روزی مانند ایران آنقدر عاجز و ذلیل شود که حتی پس از آمدن به پای میز مذاکره هیچ گزینه ای جز تن دادن به همه شرایط و خواسته های او ندارد. هدف این مستکبر از تصویب تحریمهای جدید ضد ایران این است که به همه بگوید ذلت ایران تا جایی است که هنوز مهر توافق ژنو نخشکیده، ما برخلاف توافق عمل می کنیم و ایران هیچ چاره ای جز پذیرش وضع موجود و ادامه همکاری و مذاکره ندارد! پس به ذوق زدگان از توافق ژنو و متوهّمان داخلی که اینک با آغاز روند عهدشکنی آمریکا حس بد پایان ماه عسل را تجربه می کنند می گوییم: شوکّه نشوید! آمریکا یعنی همین!!
ب/ استکبار ستیزی: بر مبنای تعالیم الهی که منطبق با فطرت انسانی انسان است، مؤمن زیر بار ذلت نمی رود و اجازه ندارد خود را ذلیل کند. بر این اساس استکبارستیزی جزو اصول جدانشدنی و از ذاتیات و ماهیت انقلاب اسلامی است. پس تصور اینکه حضور ایران بر سر میز مذاکره و امضای توافق ژنو از سر ناچاری و ذلیلانه بوده، تصدیق ناپذیر است؛ چون نه «انقلاب اسلامی» تغییری کرده است و نه «امام» آن و نه «امت» مؤمنی که گوش به امر رهبر برای مبارزه با استکبار آماده اند. به همین جهت تفسیر «نرمش قهرمانانه» به «تسلیم ذلیلانه» از ابتدا تفسیری غلط و بی بهره از واقعیت بود. «ما تعبیر "نرمش قهرمانانه" را به کار بردیم؛ یک عدّه‌اى آن را به معنى دست برداشتن از آرمانها و هدف هاى نظام اسلامى معنا کردند؛ بعضى از دشمنان هم همین را مستمسکى قرار دادند براى اینکه نظام اسلامى را به عقب‌نشینى از اصول خودش متّهم کنند؛ اینها خلاف بود، اینها بدفهمى است. نرمش قهرمانانه به معناى مانور هنرمندانه براى دست یافتن به مقصود است.» (1)
در یک نگاه واقع بینانه، «توافق ژنو» که خروجی عملیاتی تاکتیک نرمش قهرمانانه بود، دو دسته را مخاطب قرار داد:
1. افکار عمومی جهانی؛ دشمنان ما در طول سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی همواره برای تخریب وجهه بین المللی نظام و انقلاب اسلامی از هیچ تلاشی فروگذار نکرده اند. این هجوم وسیع رسانه ای در طول یک دهه اخیر عمدتاً به بهانه واهی تلاش ایران برای دستیابی به سلاح اتمی صورت پذیرفت. گرچه پیش از این فتوای فقهی رهبر انقلاب اسلامی مبنی بر حرمت استفاده از سلاح اتمی مسأله را بر آگاهان بین المللی روشن کرده بود، با این حال توافق ژنو و اعلام آمادگی ایران برای حل و فصل پرونده هسته ای، «اراده جدی» ایران برای رفع هرگونه شائبه باقی مانده در این خصوص را در معرض افکار عمومی جهانی به نمایش گذاشت و بدخواهان ملت ایران را در عرصه بین المللی خلع سلاح کرد. لذا با نقض عهد طرف آمریکایی که به توقف روند مذاکرات و بازگشت ایران به غنی سازی با درصدهای بالا منجر خواهد شد، تقلّای رسانه ای و دیپلماتیک استکبار برای القای غیر صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای جمهوری اسلامی در افکار عمومی جهانی خریداری نخواهد داشت و این از ثمرات مانور هنرمندانه نظام اسلامی (نرمش قهرمانانه) است.
2. افکار عمومی داخلی؛ در داخل نظام نیز عده ای دچار تفسیر غلط از ماهیت تقابل استراتژیک نظام اسلامی با نظام سلطه بودند؛ اینها تصور می کردند با چراغ سبز نشان دادن به آمریکا، بدون کوتاه آمدن از اصول می توان از فشارها و مشکلات اقتصادی کشور کاست و چاره ای برای تحریمهای ظالمانه نظام استکباری یافت. چه بسا عده ای از مردم و خصوصاً جوانانی که با تاریخ این تقابل عمیق آشنایی دقیقی ندارند، در اثر القائات عده ای از عناصر پیاده نظام خودفروخته دشمن در طول سالهای اخیر به چنین باوری رسیده بودند و یا احتمال آن را دور از ذهن نمی داشتند. مانور هنرمندانه نظام اسلامی در توافق ژنو و عهدشکنی سریع طرف آمریکایی، افکار عمومی داخلی را بار دیگر متوجه این حقیقت کرد که همانگونه که نظام اسلامی تغییر نکرده، استکبار هم عوض نشده و به چیزی کمتر از ذلت ما رضایت نخواهد داد. بنابر این، تثبیت درس های «استکبار شناسی» و «استکبار ستیزی» را باید از اهمّ اهداف نرمش قهرمانانه بدانیم.
پس «استراتژی» نظام اسلامی همچون گذشته بر اساس استکبار ستیزی شکل گرفته است و نرمش قهرمانانه فقط یک «تاکتیک» هوشمندانه و مقطعی برای دستیابی به پاره ای از اهداف نظام در سطح داخلی و بین المللی است؛ تاکتیکی که به زودی ثمرات خود را به وضوح روشن خواهد کرد. البته این نرمش، چندان هم بی سابقه نبوده و با مراجعه به نمونه های تاریخی گذشته و فهم صحیح معادله، پیش بینی آینده روند فعلی نیز چندان مشکل و پیچیده نخواهد بود.
نگارنده معتقد است آینده روند فعلی مذاکرات را باید برمبنای سرنوشت تعلیق و تعطیل فعالیت های هسته ای ایران در دولت دوم اصلاحات تحلیل کرد. یعنی دیری نخواهد پایید که همین دولتی که مذاکرات را آغاز کرده و به حسب ظاهر عقب نشینی هایی کرده (عقب نشینی تاکتیکی) و امتیازاتی را هم به دشمن داده است، پس از دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در تاکتیک نرمش قهرمانانه، این روند را متوقف کرده و این بار ایران با اعتماد به نفس بیشتر داخلی و با همراهی بیشتر افکار عمومی خارجی به مبارزه قدرتمندانه با استکبار ادامه خواهد داد.(2)



2. من همان وقت هم در جلسه‌ى مسئولین - که از تلویزیون پخش شد - گفتم اگر چنانچه بخواهند به این روند مطالبه‌ى پى‌درپى ادامه بدهند، بنده خودم وارد میدان میشوم؛ همین کار را هم کردم. بنده گفتم که بایستى این روند عقب‌نشینى متوقف شود و تبدیل بشود به روند پیشروى، و اولین قدمش هم باید در همان دولتى انجام بگیرد که این عقب‌نشینى در آن دولت انجام گرفته بود؛ و همین کار هم شد. (بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه‌هاى استان یزد - 1386/10/13)

__________________________
 در رجانیوز


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


 

سوزان رایس مشاور امنیت ملی امریکا روز چهارشنبه در یک گردهمایی حقوق بشری در واشنگتن اظهار داشت: «تحریم‌های ایالات متحده علیه ناقضان حقوق بشر در ایران ادامه خواهد یافت و آمریکا همچنان از حقوق اساسی تمامی ایرانیان دفاع خواهد کرد».
این سخنان و جملات مشابهی که خصوصا پس از توافق ژنو برخلاف افزایش امیدواری داخلی برای از بین رفتن نظام تحریمهای ظالمانه، از سوی مقامات غربی بیان می شود یادآور یک اصل اساسی قرآنی است، و آن اینکه: «وَلَن تَرضى عَنکَ الیَهودُ وَلَا النَّصارى حَتّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم».(1) هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل تسلیم خواسته‌های آنها شوی و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. این بیان شفاف قرآنی پاسخی است به کسانی که گمان کرده یا توهم دارند مشکل غرب و به تعبیر دقیق تر «استکبار جهانی» و «نظام سلطه» با انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی تنها در مسأله ی هسته ای خلاصه شده و با اعطای امتیازاتی به آنها و تعطیل سازی فعالیتهای هسته ای و انجام اقدامات به اصطلاح اعتماد ساز می توان مشکلات را حل کرد.
در خوشبینانه ترین حالت می توان گفت کسانی که گرفتار این توهم کودکانه اند از معضلی به نام نگاه کوته بینانه ی سطحی و غیر استراتژیک رنج می برند. چنین قضاوتی از سوی افرادی که هنوز نه با ماهیت حقیقی آمریکا و استکبار آشنا هستند و نه درک عمیقی از واقعیت انقلاب اسلامی و نقش آن در به چالش کشیدن ماهیت نظام سلطه دارند البته چندان دور از انتظار نبوده و نیست. اینها کسانی هستند که حتی تاریخ را هم فراموش کرده اند یا خود را به فراموشی زده اند و گمان می کنند تا پیش از طرح مسأله ی هسته ای، ما هیچ مشکلی با نظام سلطه نداشتیم و هیچ تحریم و تهدیدی علیه نظام اسلامی وجود نداشت!
اما سخنان مقامات زیاده خواه غربی در این چند روز نشان داد که دشمنان این ملت علی رغم دوستان داخلی ما، هرگز تاریخ را فراموش نکرده اند! لذا اینک که ایران در آستانه ی انجام اقدامات اعتمادساز جدی برای برطرف کردن بهانه ای به نام «سلاح اتمی» است، پیشاپیش یادآوری می کنند که مشکل ما با ایران در پرونده ی هسته ای خاتمه نمی یابد و بر فرض که این پرونده ختم شود، پرونده های دیگری نظیر مسأله ی «نقض حقوق بشر»، «فقدان دموکراسی»، «حمایت از تروریسم» همچنان مفتوح است و تحریم ها و اعمال فشارها بر ایران تا تسلیم کامل جمهوری اسلامی در برابر همه ی خواسته های ما ادامه پیدا خواهد کرد. به تعبیر مقام معظم رهبری: «تا وقتى کمند آنها را به گردن نیندازید، دنباله‌رو آنها نشوید، همین آش است و همین کاسه».(2)
کیست که نداند پرونده ی «حقوق بشر» مدنظر غربی ها جز با دست برداشتن ما از نظام قضایی اسلام و احکام الهی نظیر مسأله ی قصاص و حدود مختومه نخواهد شد؟! کیست که نداند سروصدای غربی ها مبنی بر «فقدان دموکراسی» در ایران جز با کوتاه آمدن ما از اصل ولایت فقیه و نظام حکومتی مدنظر اسلام خاتمه نخواهد یافت؟! کیست که نداند تهمت «حمایت از تروریسم» تا تسلیم کامل و ابراز پشیمانی عملی ما نسبت به دفاع از آزادگان جهان و جنبش های مقاومت اسلامی در غرب و شرق عالم و نادیده گرفتن دستور خدا مبنی بر حمایت از مظلوم در برابر ظالم همچنان ادامه خواهد داشت؟!
آنچه استکبار را راضی می کند این است که ما دست از «اسلام» برداریم، ولا غیر! اما کدام اسلام؟! اسلام انقلابی، اسلام شهادت طلبِ مقاوم، اسلام سازش ناپذیرِ ظلم ستیز، و در یک کلام: اسلام ناب محمدی(ص). غرب با اسم اسلام مشکلی ندارد. از نظر غرب تو حق داری اسم خودت را مسلمان بگذاری و نظام حاکم بر جامعه ات را هم اسلامی بخوانی، تا اینجای قصه با تو مشکلی ندارند! ولی اگر بخواهی به نظامات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و قضایی اسلام ملتزم باشی یا نگاه ظلم ستیز ضد استکباری اسلام را ترویج و حمایت کنی، مشکلات شروع می شود. پایان این مشکلات هم از نگاه غربی فقط یک راه حل دارد: «تسلیم»!
به تعبیر آقا: «تا جامعه مسلمانان از اسلام دست برندارند، اینها راضى نمى‌شوند. مقصود این است که دشمن مى‌خواهد آن روح اسلامى، آن احکام زنده اسلام و آن نیروى حیاتى اسلام در میان مسلمانان نباشد. البته آنها با یک عدّه مسلمانِ مرده بى‌اطّلاع از مبانى عالیه اسلام، ولو عامل به ظواهر مختصرى از اسلام هم باشند، چندان کارى ندارند؛ دشمنى هم با آن ندارند. اما این‌که اسلام نیست! اسلامى اسلام است که پیغمبر آورد و قرآن فرمود که «کُنْتُم خَیْرَ اُمَّةٍ اُخْرِجَت للنّاس.» آن اسلام نیست که عدّه‌اى بنشینند و تماشاگر حوادث عالم، یا تماشاگر مسائل درون جامعه خودشان باشند».(3)
نباید فراموش کرد که کینه ی نظام سلطه نسبت به نظام اسلامی عمیق تر و شتری تر از چیزی است که بعضی خوش خیالان داخلی می پندارند. «استکبار جهانى نسبت به اسلام و انقلاب، از اعماق وجود کینه دارد، و تا ملتى از اصول و دین خودش دست برندارد و تسلیم نشود، آنها راضى نخواهند شد. خداوند متعال به مسلمانها فرمود: «ولن ترضى عنک الیهود ولا النّصارى حتّى تتّبع ملّتهم». بنابر این، کینه‌ى استکبار به خاطر اعتقادات و استقلال‌خواهى و شعار«نه شرقى و نه غربى» و پایبندى عمیق مردم ما به اسلام است. کینه‌ى استکبار تمام‌شدنى نیست».(4)
پس نگاه کلان و استراتژیک به تحولات جهانی درک این مسأله را ساده می کند که مسأله هسته ای پایان راه نیست، بلکه آغازی است بر زیاده طلبی های بیشتر نظام سلطه، و اگر در اینجا امتیاز دادی و خواسته ی باطل او را پذیرفتی گمان مبر که او را راضی کرده و از دشمنی اش با خود کاسته ای؛ او را چیزی جز بالا بردن دستان تسلیم تو راضی نخواهد کرد و این طبیعت استکبار و سلطه است. اما در مقابل نیز طبیعت «اسلام ناب محمدی» چیزی جز استقامت در برابر فشارها و پایداری و پای فشاری بیشتر بر دین حق و احکام الهی نیست، و خدا چنین وعده داده است که پیروزی نهایی در این نبرد از آنِ مؤمنان است.
«مسلمین و بالاخص علما و روشنفکران و پیشگامان آنان، باید مراقب باشند که براى راضى کردن دشمنان خبیث و حسابگر، از اصل اسلامى خود، از احکام نورانى اسلام، از تصریح به هدفهاى جامعه‌ى دینى و نظام توحیدى، تبرى نجویند و به سخن خدا گوش فرا دهند که: ولن ترضى عنک الیهود و لاالنّصارى حتّى تتّبع ملّتهم».(5) «تا از اسلام دست برندارید، دشمنان اسلام با شما مخالفند. منتها نکته‌یى که در این‌جاست، این است که دشمن مى‌خواهد بگوید اگر من با کسى مخالف بودم، او باید از بین برود! این را به ملتهاى ضعیف باورانده بودند. حالا عکسش ثابت مى‌شود و معلوم مى‌گردد که هر کس با اسلام مخالف است، باید برود. اسلام جاى خود را در عالم باز کرده است و بازتر هم خواهد کرد».(6)



نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


چرا اجلاس جهانی «علما و بیداری اسلامی» مهم است؟

دوشنبه 92 اردیبهشت 9 ساعت 8:24 عصر

 

اجلاس جهانی «علما و بیداری اسلامی» روزهای 9 و 10 اردیبهشت ماه در تهران برگزار می شود. این اجلاس در امتداد نشست های سابق «مجمع جهانی بیداری اسلامی»، از جمله اجلاس سران، اجلاس جوانان، اجلاس زنان، اجلاس شاعران و اجلاس اساتید دانشگاه ها برگزار خواهد شد و در مقایسه با همه ی نشست های پیشین، از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار است. وجه اصلی این اهمیت را باید در ماهیت جنبش بیداری جستجو کرد که با قید «اسلامی» شناخته می شود. لذا علمای اسلام به عنوان رهبرانی که در مقایسه با سایر اقشار جامعه از شناخت و معرفت دقیق تری نسبت به اسلام برخوردارند، نقش و جایگاه ویژه ای در ایجاد و هدایت نهضت بیداری اسلامی پیدا می کنند. در ادامه مختصراً بعضی از ابعاد این نقش ویژه را بررسی می کنیم.

1. نقش تاریخی علمای اسلامی در رهبری نهضت های ضد استکباری و ضد استبدادی

در طول تاریخ اسلام، عالمان دین و رهبران دینی جامعه بیشترین نقش را در مبارزه با ظلم و ستم حاکمان مستبد و خودکامه و نیز مقاومت دربرابر قدرت های استعماگر داشته اند.  این نقش برجسته و پررنگ بخصوص در دو قرن اخیر بیش از پیش نمایان گشته و در دوران معاصر به خوبی قابل ملاحظه است. در واقع علمای اسلام و خصوصاً فقهای شیعه، همواره پرچمدار قیام ها و جنبش های اجتماعی ضد ظلم بوده اند. انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی(ره) مصداق بارز این جنبش ها به شمار می رود؛ و اینک، نهضت بیداری اسلامی نیز نمی تواند از حضور رهبران دینی بی نیاز باشد.
اهمیت این مسأله آنجا روشن می شود که بدانیم در بعضی از کشورهای بیداری اسلامی، به دلیل برخی مبانی فقهی نادرست یا عقاید کلامی اشعری مسلکانه، علمای دین نقش عمده ای در رهبری اولیه نهضت نداشته و بعضاً حتی در ابتدا به عنوان مؤید نظام های دیکتاتوری سابق فتاوایی صادر کرده و مردم را از قیام و نهضت بر حذر می داشتند؛ اما حال که مسأله «فقه الثورة» و مشروعیت قیام بر ضد حاکمان جائرتا حدود زیادی تبیین گشته است، هدایت صحیح قیام ها باید به عالمان دینی بازگردد تا نیروها و عناصر نفوذی استکبار نتوانند از خلأ و فقدان رهبری دینی در قیام ها برای انحراف آنها سوء استفاده  کنند.

2. نیاز کشورهای به پا خواسته به طراحی نظامهای سیاسی جدید مبتنی بر اسلام

آنچه سبب اصلی قیام ملت های بیداری اسلامی بوده است، وجود نظام های فاسد دیکتاتوری در این کشورهاست. در واقع خواسته اصلی ملت ها عمدتاً در شعار «الشعب یرید إسقاط النظام» تجلی می یافت. حال که در بسیاری از کشورهای بیداری این شعار محقق گشته و نظام های فاسد ساقط شده اند و در کشورهای دیگر نیز مردم به سوی هدف براندازی نظام های دیکتاتوری پیش می روند، این سؤال اساسی مطرح می شود که پس از مرحله «اسقاط نظام» چه نظامی و با چه ویژگی ها و مختصاتی جایگزین خواهد شد؟ پاسخ اجمالی به این سؤال باز هم در کلام مردم روشن است: «الاسلام هو الحلّ».
اما تبیین و تطبیق ویژگی های «نظام مردم سالار اسلامی» بر اساس فلسفه و فقه و اخلاق اسلامی که باید جایگزین نظام های فاسد سابق شود وظیفه کیست؟ اینجاست که علمای اسلامی رسالت تاریخی سنگینی را باید به انجام برسانند و با تلاشی عالمانه و مبتنی بر عقل سلیم و قرآن کریم و سنت رسول اکرم(ص) بعنوان منابع اصیل اسلامی، و توجه به پیچیدگی ها و نیازهای امروز اداره جامعه بشری، دست به طراحی نظامی کارآمد و اسلامی بزنند. روشن است که چنانچه علمای اسلام درک صحیحی از این رسالت بزرگ پیدا نکرده یا در انجام این وظیفه تاریخی کوتاهی کنند، دشمنان اسلام خلأ تئوریک فقدان نظام را با نسخه های غیر اسلامی نظیر لیبرال دموکراسی پر خواهند کرد و این به مثابه از چاله به چاه افتادن کشورهای بیداری و امت اسلامی خواهد بود.

3. ضرورت همدلی علمای اسلامی برای مقابله با دو جریان اسلام آمریکایی و طالبانی

در مقابل جریان اصیل فکر دینی و اخوت و برادری اسلامی، دو خط انحرافی وجود داشته و دارد. یکی جریان باصطلاح روشنفکری است که به اسم دین، عملاً همه ی آنچه از ظواهر دینی لازم الرعایه است را نفی و انکار کرده و در عرصه حکومت و سیاست هم در برابر تجربه های حکمرانی غربی و ضد اسلامی منفعلانه میدان را ترک کرده و بلکه مؤید نظام های مادی و غیر الهی می شود. و از سوی دیگر، جریان مسلمان نمایانه سلفی است که با ظاهرگرایی خشک مغزانه هویت حقیقی اسلام ناب را در افکار عمومی جهانی در معرض تهدید قرار داده و در عرصه حکمرانی، مدل هایی نظیر طالبانیسم را عرضه می کند. اجتماع علمای اسلامی از کشورهای مختلف، فرصت مناسبی است تا در فضایی صمیمانه و عالمانه راهکارهایی برای مبارزه عملیاتی با جریانات انحرافی که قصد مشوّه جلوه دادن اسلام و حکومت اسلامی را  دارند اتخاذ شود.
همچنین تقویت فضای وحدت و همدلی و برادری در میان علمای اسلامی می تواند آثار و برکات مستقیم و فراوانی بر امت اسلامی و حرکت سریع تر به سوی آرمان «امت واحده» داشته باشد. چنین فضایی خواهد توانست به ملت ها کمک کند ضمن تعایش و همزیستی با برادران دینی شان از سایر مذاهب اسلامی، عرصه را بر جریانات تکفیری و ضد وحدت تنگ کرده و حساب آنان را از دین و اسلام و عالمان اسلامی جدا کنند. اهمیت این مسأله را می توان با دقت در اظهارات وحدت شکنانه و فتاوای تکفیری چهره های رسانه ای جریانات سلفی و عالم نمایان وابسته به سرویس های جاسوسی بیگانگان در روزهای اخیر و در آستانه تشکیل اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی بهتر درک کرد.

بیداری اسلامی | رجانیوز | جهان نیوز | تریبون 


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


خدمت و خیانت رسانه ها

پنج شنبه 92 فروردین 29 ساعت 10:22 صبح

.

معرفتهاتان را بالا ببرید. عزیزان من! سقف معرفت خودتان را سایتهاى سیاسى و اوراق روزنامه‌ها و پرسه زدن در سایتهاى گوناگون قرار ندهید؛ سقف معرفت شما اینها نیست. (16/5/1391)
ــــــــــــــــــــ
فرصت انتخابات فرصتی است که رسانه های معتقد به ولایت و نظام باید از آن برای تربیت مجتهدین سیاسی استفاده کنند؛ فرصتی است که باید با ترویج فضای گفتمانی، تعداد هرچه بیشتری از مردم را از حالت تقلید به وضعیت اجتهاد سیاسی نزدیک کنیم. کاری که رهبر انقلاب در طول سال و خصوصاً ایام و مقاطع انتخابات میکنند این است؛ یعنی بجای ماهی دادن، ماهی گیری یاد دادن!
ولی متأسفانه بعضی دوستان و بعضی رسانه هایی که داعیه گفتمانی بودن هم دارند، بجای استفاده حداکثری از این فرصت، سعی در مقلد نگه داشتن مردم میکنند؛ که این مطلوب نیست. این برخلاف فهم بنده از مطالبه مقام معظم رهبری از رسانه هاست. همین رویه غلط رسانه هاست که باعث میشود آقا به جوانها تأکید کنند سقف معرفت و بینش سیاسی خودتان را رسانه ها قرار ندهید.
این روزها وقتی رسانه های جبهه انقلاب را مرور میکنم، میبینم هیچکدام به فکر تربیت مجتهد سیاسی نیستند؛ بلکه فقط با هزینه کردن از نام بزرگان یا اعتبار گفتمانی خود یا...، عملاً مردم را به بقاء بر تقلید دعوت میکنند. در حالی که بالا بردن سطح شعور و معرفت و بصیرت و فهم سیاسی مردم، وظیفه اول این رسانه هاست و حتی از انتخاب کاندیدای اصلح هم ضروری تر است. اما متأسفانه، حتی مخلص ترین سایت های خبری-تحلیلی ما، دغدغه ای جز انتخاب کاندیدای مورد حمایت خویش –به هر قیمت- ندارند؛ و این به معنای بی ارزش بودن حق ارتقاء شعور مخاطبان نزد ایشان است.

 

این جمله آقا در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سال 61 برای من خیلی جالب است که فرمودند: «حکومت اسلامی آن حکومتی است که مردم را به فکر کردن دعوت میکند». وقتی به این جمله می اندیشم، به این نتیجه میرسم که هنوز خیلی زود است که اینگونه رسانه های سیاست زده، خود را رسانه های گفتمان انقلاب اسلامی و نماینده رسانه ای نظام جمهوری اسلامی بدانند.
تفاوت کسانی که برای کسب بصیرت سیاسی به سراغ سرچشمه گوارا و زلال آن (یعنی بیانات مجتهدپرور امام راحل و رهبر معظم انقلاب) میروند، با آنها که بصیرت را در مرداب متعفّن رسانه ها و سایتهای سیاست باز یا لجنزار شبکه های اجتماعی و... جستجو میکنند آنقدر روشن است که نیازی به توضیح بیشتر نمیبینم!


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


ما هنوز هم گفتمانی هستیم

دوشنبه 92 فروردین 19 ساعت 11:0 عصر

یک بُعد از «حماسه سیاسی» به حضور حداکثری مردم در انتخابات و بعد دیگر آن، به انتخاب اصلح مربوط میشود. اینک در دورانی به سر میبریم که بیش از همیشه به امتداد و استمرار گفتمان انقلاب اسلامی نیازمندیم. در بین جمع و تفریق ائتلافهای رنگارنگ این روزها، هنوز هم از «گفتمان» جبهه پایداری حمایت میکنم، چون معتقدم همان گفتمان انقلاب اسلامی است. اما باید توجه داشت که جبهه پایداری از حیث مصادیق، تنها جزئی از گفتمان انقلاب اسلامی است، نه کلّ ِ آن. پس کاندیدایی که پایداری معرفی خواهد کرد، ممکن است گفتمانی ترین یا کارآمدترین کاندیدای موجود نباشد.
همچنانکه این نگرانی و تردید واقعاً هم وجود دارد که جبهه پایداری در مرحله اقدام و عمل سیاسی (نه تئوری و نظر) دچار نوعی انحصارگرایی و کوچک انگاری دایره وسیع نیروهای گفتمانی انقلاب اسلامی شود و در نتیجه خروجی این جبهه به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری، شخصی در حد و اندازه ظرفیت عظیم جبهه گفتمانی انقلاب نباشد.
لذا همانطور که در انتخابات مجلس، با وجود حمایت گفتمانی از پایداری، به آن دسته از کاندیداهایی که شاخصهای لازم برای ورود به مجلس را نداشتند رأی ندادیم و دیگرانی را از سایر لیستها جایگزین کردیم، در انتخابات ریاست جمهوری نیز اگر در برابر کاندیدای پایداری شخص اصلحی وجود داشت، کورکورانه به کاندیدای پایداری رأی نخواهیم داد.
اینها را نوشتم تا ببینیم روند انتخابات به کدام سمت خواهد رفت و در نهایت چه کسانی نامزد و تأیید صلاحیت خواهند شد؛ آن وقت، فرصت برای بحث و استدلال مصداقی در مورد اصلح بودن یا نبودن ِ فلان کاندیدا در مقایسه با دیگران هست. تا آن روز، باید تلاش خود را بر روی بُعد نخست حماسه سیاسی (مشارکت حداکثری مردم) معطوف کنیم.
اما آنچه مسلّم است، هرگز به آنهایی که در طول ماههای اخیر (و بعضاً سالهای اخیر) عطش خود را برای رسیدن به قدرت نشان داده و برای حکومت و ریاست لَه لَه زدند رأی نخواهیم داد؛ زیرا اینان اساساً از دایره گفتمان انقلاب اسلامی خارجند. این یک معیار مهم و اصلی برای رأی دادن ما خواهد بود.


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


شکنندگی جبهه دشمن در پی استقامت جبهه خودی

سه شنبه 91 شهریور 14 ساعت 10:3 عصر

مصاحبه با خبرگزاری رسا

امروز سالگرد نبرد احزاب در صدر اسلام است؛ نبردی که تمام کفر و شرک و نفاق برای درهم کوبیدن بنیان تازه‏پای حکومت اسلامی مدینة النبی گرد هم آمدند تا به خیال خویش طومار اسلام و حکومت دینی را درهم بپیچند. اما ایمان‏های استوار مسلمانان به پشتوانه نصرت و امداد خدای متعال و فداکاری بی‏نظیر امیرمؤمنان امام علی‌(ع)، سرنوشتی دیگر برای جنگ احزاب رقم زد تا ضمن متلاشی شدن اتحاد پوشالین جبهه کفر و شرک و نفاق، زمینه برای توسعه هرچه بیشتر و عمیق‏تر اسلام در گیتی فراهم شده و پیام توحید و معنویت به گوش دورترین ملل هم برسد و بشریت را بیدار کند. اما درس‏های جنگ احزاب برای امروز امت اسلامی و ایران اسلامی به عنوان پیش‏گام عرصه بیداری ملت‏های مسلمان چیست؟ چه وجوه تشابهی میان شرایط امروز ما با شرایط نبرد احزاب وجود دارد؟
الف. صف‏آرایی ابرقدرت‏ها در برابر نظام اسلامی
با پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل نظام مردم‏سالار اسلامی در ایران، تمام دشمنان اسلام، اعم از شرق و غرب و منافقین و طرفداران اسلام آمریکایی، علیه این نظام نوپا صف‏آرایی گسترده‏ای را شکل داده و هجمه همه‏جانبه‏ای را طرح‏ریزی کردند. این حملات که از روزهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی شروع شده است، همچنان ادامه دارد و در مقاطع مختلف تاریخی، به اشکال گوناگون سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی استمرار داشته و دارد.
به تعبیر رهبر فرزانه انقلاب: «امروز جبهه‏ عظیمى در مقابل اسلام گسترده شده است؛ چرا نبینیم؟ چرا بعضى این جبهه‏ى عظیم را نمى‏بینند؟ مثل جنگ‏ احزاب‏ است. فِرق مختلف ضد اسلامى، ضد معنویت، ضد حقیقت، در مقابل اسلام دست به دست هم دادند؛ موشکافى میکنند تا نقطه‏ضعفها را پیدا کنند، از آن نقطه‏ضعفها استفاده کنند؛ نقاط نفوذ را پیدا کنند، از آن نقاط نفوذ به ما ضربه بزنند.»
البته باید توجه داشت که چنین هجومی اصلاً دور از انتظار نبوده و نیست؛ بلکه نتیجه طبیعی مواضع اصولی این نظام متکی بر اسلام است که سبب برآشفتگی قدرت‏های مادی در مقابل شعارها و آؤمان‏های انسانی و الهی نظام و انقلاب می‏شود. رهبر معظم انقلاب اسلامی در این خصوص می‏فرمایند: «روزى که ما پشت سر امام عزیز و علم‏دار اسلام ناب، شعارهاى اسلام واقعى را مطرح مى‏کردیم، مى‏دانستیم که دشمن‏ها و قدرتها و ابرقدرت‏ها در مقابل ما صف‏آرایى مى‏کنند. در صدر اسلام هم همین‏گونه بود. آن روزى که یهودیها و منافقان و کفار و مشرکان، اطراف مدینه‏ى پیامبر را محاصره کردند و جنگ‏ احزاب‏ و خندق را به وجود آوردند، مؤمنین واقعى گفتند: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ این، چیز تازه‏اى نیست. خدا و رسولش به ما گفته بودند که بدها و شریرها و فاسدها علیه شما همدست خواهند شد.»
ب. عکس العمل داخلی نسبت به اجتماع دشمنان در برابر نظام اسلامی
وقتی مردم مدینة النبی اجتماع عظیم دشمنان حکومت اسلامی در اطراف شهر مشاهده کردند و خبر محاصره شدن شهر توسط دشمن در شهر پیچید، عکس العمل‏ها چگونه بود؟ مطابق آیات کریمه قرآن، مردم به دو گروه تقسیم شدند؛ گروهی که به صدق وعده‏های الهی ایمان داشتند و کسانی که در دل‏هایشان مرض بود و صدق وعده الهی را باور نداشتند.
مقام معظم رهبری در تبیین عکس العمل این دو گروه می‏فرمایند: «وقتى در جنگ‏ احزاب‏، قریش از یک طرف، یهود از یک طرف، ثقیف از یک طرف و انواع و اقسام دشمنان از اطراف حمله کردند و مدینه را محاصره نمودند، در آنجا مردم دو دسته شدند؛ مؤمنین یک طور، غیر مؤمنین و کسانى که «فی قلوبهم مرض» بود، یک طور دیگر. آن‏هایى که در دلشان مرض بود مى‏گفتند: «ما وعدنا اللّه و رسوله الا غرورا»؛ ما فریب خوردیم؛ اسلام نتوانست به ما عزّت و امنیت دهد و ما را نجات بخشد. ببینید؛ اطراف مؤمنین را محاصره کرده بودند. این حزبها و گروههاى دشمن، شرقى‏اش، غربى‏اش، همسایه‏اش، دوردستش، همه دست به دست هم داده بودند، سر به هم آورده بودند و به دولت اسلامى حمله کرده بودند؛ اما مؤمنین مى‏گفتند: «هذا ما وعدنا الله و رسوله»؛ ما تعجّب نمى‏کنیم. این همان چیزى است که خدا و پیامبر به ما وعده کرده بودند.»امروز هم که دشمنان با تمام قوا و تجهیزات خود پشت مرزهای سیاسی و عقیدتی و فرهنگی و اقتصادی ایران اسلامی اردو زده‏اند، همین دو نوع واکنش را در داخل مرزهایمان شاهدیم؛ گروهی که البته در اقلیت کامل هستند، همچون همیشه به غر زدن و متهم کردن نظام مشغولند و معتقدند نظام برای خودش دشمن‏تراشی کرده است! همچنان‏که مقام معظم رهبری درباره این گروه می‏فرمایند: «بعضى‌‌ها در روزنامه، در سایت، در تریبونهاى گوناگون مطالبى منتشر می‌کنند؛ اینکه چرا ما در دنیا دشمن‌‌تراشى کردیم که اینقدر با ما دشمنى کنند! به نظر من اینها حرفبافى است. آنچه که گفته می‌شود، متکى به یک تحلیل درست نیست. نه، دشمنى‌‌ها خیلى طبیعى است... هرچه ما در حرکت خودمان جدى‌‌تر و مصمم‌‌تر باشیم، آنها ناراحت میشوند و چهره‌‌شان عبوس می‌شود.»
اما از سوی دیگر، اکثریت ملت ثابت و استوار، پشت سر رهبر الهی خود، با عزمی چون کوه و اراده‏هایی پولادین، با یقینی کامل به صدق وعده الهی، آماده نبردی سرنوشت‏ساز با جبهه کفر و نفاق و استکبار هستند و با پیشرفت‏های خیره‏کننده خود در میدان نبرد، دشمن را به سقوط نهایی نزدیک می‏کنند. این‏ها همان گروه از مؤمنان هستند که به تعبیر قرآن چون صدق وعده الهی را می‏بینند، ایمانشان قوی‏تر هم می‏شود: «قالوا هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما».
ج. شکنندگی جبهه دشمن در پی استقامت جبهه خودی
واقعیت آن است که جبهه دشمنان گرچه به حسب ظاهر از نظم، اقتدار، اتحاد و اراده کاملی برای مقابله با جبهه حق برخوردار است، در حقیقت بسیار شکننده‏تر و ضعیف‏تر از چیزی است که می‏نماید. اما دست‏یابی به این پیروزی، مستلزم ایمان‏هایی استوار و استقامت و پایداری جبهه حق است. مقام معظم رهبری پس از تبیین شرایط نبرد احزاب می‏فرمایند: «اگر مبارزه کردید، اگر ایستادید، اگر صبر و ثبات خودتان را از دست ندادید، شما پیروزید؛ اما اگر رها کردید، احساس ضعف کردید، احساس نومیدى کردید، عقبگرد کردید، نه. پس، حضور دشمن و حمله‏ى دشمن، مایه‏ى تعجّب نیست؛ «هذا ما وعدنا الله و رسوله و صدق الله و رسوله و ما زادهم الا ایمانا و تسلیما». بنابراین، وعده‏ى الهى مسلّم است؛ یعنى هم در صورت مبارزه، در صورت صبر و در صورت ایستادگى، پیروزى به دست مى‏آید».
آنچه مسلم است، پیروزی در برابر جبهه به هم فشرده دشمنان سرسخت اسلام و جامعه اسلامی، نیازمند استقامت و ایمان قوی و ارتباطی عمیق و مستمر با خدای تعالی و استمداد از ذات اقدس احدیت و منشأ حقیقی قدرت است. بنابر این، در چنین شرایطی بیش از هر زمان دیگر باید به خدا تکیه کرد و از او استعانت کرد. چنانکه مقام معظم رهبری در توصیف حالات پیامبر اکرم‌(ص) در گرماگرم نبرد احزاب می‏فرمایند: «در جنگ‏ احزاب‏، در حالى که همه‏ دشمنان از اطراف، مدینه و پیامبر و گروه مؤمنین را محاصره کرده بودند، با این نیّت که اسلام و قرآن و پیام جدید را به‏کلّى از بیخ و بن بکَنند، پیامبر اکرم در کنار آرایش نظامى، در کنار تدابیر بسیار هوشمندانه‏اى که در آنجا به کار برد، در کنار تحریض مردم بر مقاومت، در مقابل چشم مردم بر زمین زانو گذارد! بارها این کار تکرار شد که در کتابهاى سیره هست. پیامبر دستش را بلند مى‏کرد، تضرّع مى‏کرد، اشک مى‏ریخت و مى‏گفت: پروردگارا! به ما کمک کن و نصرتت را به ما برسان و به ما توفیق بده.»
د. استحکام، صلابت و شدت جبهه خودی در مقابل دشمن
امروز نظام مقتدر جمهوری اسلامی، با وجود تمام فشارها و حصارهای دشمن، ابتکار عمل را در عرصه‏های مختلف در دست دارد و در مقابل خود بن‏بستی مشاهده نمی‏کند. امروز جمهوری اسلامی با اقتداری کامل و از موضع قدرت و قوت با دشمن مستکبر خود سخن می‏گوید و حتی آنجا که دشمن را مشفقانه نصیحت می‏کند، ذره‏ای تزلزل و نرمش در لحن او مشاهده نمی‏شود.
مقام معظم رهبری در این خصوص می‏فرمایند: «قرآن مى‏فرماید: «محمّد رسول اللَّه و الّذین معه اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم». اشداء بر کفار معنایش این نیست که با کفار دائم در حال جنگند. اشداء، شدت، یعنى استحکام، استوارى. استحکام یک‏وقت در میدان جنگ است، یک‏جور بروز مى‏کند؛ یک‏وقت در میدان گفتگوى با دشمن است، یک‏جور بروز مى‏کند. شما ببینید پیغمبر در جنگهاى خود، آنجایى که لازم بود با طرف خود و دشمن خود حرف بزند، چه جورى حرف مى‏زند. سرتاپاى نقشه‏ پیغمبر استحکام است؛ استوار، یک‏ذره خلل نیست. در جنگ‏ احزاب‏ پیغمبر با طرفهاى مقابل وارد گفتگو شد، اما چه گفتگوئى! تاریخ را بخوانید. اگر جنگ است، با شدت؛ اگر گفتگو است، با شدت؛ اگر تعامل است، با شدت؛ با استحکام. این معناى اشداء على الکفار است.»
چه بسا امروز با تمسک به تعبیر رهبر معظم انقلاب بتوانیم بگوییم ما نه تنها در شرایط شعب ابی‏طالب نیستیم، بلکه به یک معنا شرایط جنگ احزاب را نیز پشت سر گذاشته‏ایم و از حالت تدافعی به سمت تهاجمی گسترده علیه عمق استراتژیک دشمن و جبهه استکبار پیش‏روی کرده‏ایم. چنان‏که معظم‏له می‏فرمایند: «اینکه ما عرض کردیم وضعیت بدر و خیبر، یعنى همین. وضعیت بدر و خیبر یعنى تهدید هست، چالش هست، اما بن‌بست نیست. در بدر امکانات کم بود، اما غلبه حاصل شد. امکانات طرف مقابل، چندین برابر؛ شاید در بعضى بخشها، غیرقابل مقایسه‌ى با امکانات جبهه‌ى اسلام بود. در خیبر سختى وجود داشت؛ رفتند مدتها آنجا ماندند؛ مقاومت دشمن شدید بود؛ اما غلبه پیدا کردند. چالش هست؛ اما در قبال چالش، توان و قدرت و استعداد و ظرفیت هم وجود دارد. این، معناى وضعیت بدر و خیبر است. اگر این ظرفیت را به میدان آوردیم، اگر نقاط ضعف را کم کردیم، پیشرفت خواهیم کرد»
سخنان مهم و راهبردی رهبر معظم انقلاب در اجلاس اخیر جنبش عدم تعهد و طرح ایشان برای تغییر هندسه بین‏المللی را می‏توان در همین راستا ارزیابی کرد.

http://www.rasanews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=137508


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]