سفارش تبلیغ
صبا ویژن

هاشمی در کشاکش فتنه مضاعف

چهارشنبه 88 اسفند 26 ساعت 8:14 عصر

یادداشت رجانیوز

1- اجازه دهید این مطلب را با آیاتی از قرآن که کلام خدای رحمان و رحیم است آغاز کنیم: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون(27)‏ وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیم(28) یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیم(29)» «اى کسانى که ایمان آوردید، زنهار (در کار دین) با خدا و رسول و در امانتهاى خود با یکدیگر خیانت مکنید در صورتى که مى‏دانید. و محققا بدانید که شما را اموال و فرزندان، فتنه و ابتلایى بیش نیست و در حقیقت اجر عظیم نزد خداست. اى اهل ایمان، اگر خدا ترس و پرهیزکار شوید خدا به شما فرقان بخشد (یعنى دیده بصیرت دهد تا به نور باطن حق را از باطل فرق گذارید) و گناهان شما را بپوشاند و شما را بیامرزد، که خدا داراى فضل و رحمت بزرگ است.»
در شأن نزول این آیات آمده است هنگامى که مسلمانان به فرمان پیامبر(ص)، یهود بنى‌قریظه را محاصره کردند، آنان پیشنهاد صلح و کوچ کردن به شام را دادند. پیامبر نپذیرفت و سعد بن معاذ را به داورى مأمور ساخت. یکى از مسلمانان همراه او به نام «ابولبابه» که سابقه دوستى با آنان داشت برای حفظ اموال و فرزندانش، با اشاره به گلوى خود به آنان فهماند که در صورت پذیرش حکمیّت سعد بن معاذ همه کشته خواهید شد. جبرئیل این اشاره را به پیامبر(ص) خبر داد. پس از آن ابولبابه شرمنده از این خیانت، خود را به ستون مسجد پیامبر بست و هفت شبانه روز چیزى نخورد تا سرانجام خداوند توبه‏اش را پذیرفت.
2- «فتنه فرزند» یکی از حساس‌ترین گردنه‌های زندگی است که اگر لطف و عنایت الهی و استقامت و بصیرت انسان نباشد خطر سقوط و انحراف از مسیر حق، پایان این فتنه خواهد بود. حبّ فرزند در دل پدر و مادر یکی از ودیعه‌های الهی است تا انسان در سایه این امانت خداداد به تربیت و تعلیم فرزند همت گمارد و ثمره وجودی خویش را به زینت ادب و اخلاق الهی بیآراید و باقیات الصالحاتی برای پس از مرگ خود فراهم آورد. اما آنگاه که به دلیل عدم تزکیه و بی‌تقوایی این محبّت تا آنجا شدت می‌گیرد که بر محبّت خدا و رسول و اولیاء او غلبه کرده و دیده بصیرت انسان را تار نموده و به ایستادگی او در مقابل اوامر الهی بیانجامد به سختی مورد هشدار قرار می‌گیرد. ترجیح فرزند بر امر خدا و چشم‌پوشی از اشتباهات احتمالی او و دست برنداشتن از حمایت‌های بی حد و حساب از او گاه انسان را تا آنجا می‌کشاند که همچون ابولبابه به خدا و رسول و مؤمنان خیانت می‌کند؛ البته اگر در این سه آیه کریمه دقت کنید علّت این سقوط مرگبار را هم به وضوح خواهید دانست: «بی‌بصیرتی» که از «بی‌تقوایی» ناشی می‌شود؛ لذا خدای متعال بلافاصله پس از تبیین فتنه فرزند، «تقوا» را عامل «فرقان» معرفی می‌کند. یعنی اگر تقوا داشته باشید، خدا به شما بصیرت عنایت می‌کند.
3- دو کلیدواژه «فتنه» و «بصیرت» شاید پر کاربردترین واژگان ماه‌های اخیر مقام معظم رهبری باشد؛ حوادث پس از انتخابات به سمتی رفت که به تعبیری فضای جامعه را «فتنه‌گون» ساخت و غبارآلودگی فضای فتنه برای کسانی که به سلاح بصیرت مجهّز نبودند مشکل‌آفرین شد و همین راز تأکیدات مکرّر رهبر انقلاب بر ضرورت بصیرت‌افزایی است.
البته اگر جامعه را به دو بخش «عوام» و «خواص» تقسیم کنیم این ضرورت در بخش خواص بیش از عوام احساس می‌شود و این تأکید مضاعف، بیش از آنکه از بیم انحراف عوام به دلیل انحراف خواص باشد، از سر دلسوزی برای خود خواص است؛ چون اساساً خاص بودن خواص فقط و فقط مدیون وجود عنصر «بصیرت» در ایشان است و نه هیچ چیز دیگر. یعنی اگر بعضی از خواص بصیرت خود را از دست بدهند، اصولاً دیگر خواص بودنشان منتفی خواهد شد و نقش اجتماعی خود که همان «نفوذ کلمه و تأثیرگذاری بر عوام» است را از دست خواهند داد و این تفسیر عبارت «سقوط خواص» از بلندای خواص بودن یا «رفوزه شدن خواص» است که در هشدارهای پدرانه مقام معظم رهبری به خواص گوشزد شد و متأسفانه بعضی از ایشان آن را جدی نگرفته و بد عاقبت شدند.
3- امروز آن دسته از خواص یا نخبگانی که به تعبیر مسامحی، ایشان را «نخبگان بی‌بصیرت» می‌خوانیم، در فرایند فتنه اخیر با اصرارها و لجاجت‌ها و کج‌فهمی‌ها و محاسبات غلط خود به نقطه‌ای رسیده‌اند که دیگر پایگاه و جایگاه و نقش اجتماعی و نفوذ کلمه خود را در بدنه جامعه از دست داده‌اند و از دیدگاه مردم مسلمان ایران به عنوان عده‌ای «خائن»، «وطن‌فروش»، «منافق» و «ترسو» شناخته می‌شوند و هر ناظر منصفی با مقایسه حال و روز 10 ماه پیش این افراد معدود با وضعیت و جایگاه امروز آنها در بین افکار عمومی جامعه چنین حکم می‌کند که این خواص عوام شده(!) پرتگاه مُهلک بی‌اعتباری را در سریعترین زمان ممکن و با سرعتی افسانه‌ای و دور از انتظار طی کرده‌اند و البته هیچ کس از مشاهده اوضاع امروز ایشان خوشحال نیست؛ بلکه دیدن این سوء عاقبت غمی بزرگ را بر دل‌ها می‌نشاند و آه افسوس را بر لب‌ها می‌خشکاند.
4- به نظر می‌رسد که باید حساب آقای هاشمی رفسنجانی را از خواصی که در فتنه اخیر دچار بی‌بصیرتی شده و سقوط کردند جدا کرد؛ آقای هاشمی با آن همه سابقه مجاهدت و خدمت و با آن کوله‌بار بصیرت، روشن‌بین‌تر از آن بوده و هست که نتواند فتنه به پا شده از سوی دشمنان این نظام و انقلاب را تشخیص داده و متوجه این حقیقت آشکار نشود که پروژه بی‌ثبات سازی جمهوری اسلامی از کجا و به خواست چه کسانی پرداخته شده و چه اقداماتی به خواست دشمن دامن می‌زند؛ اما آنچه هست این است که آقای هاشمی در گیرودار فتنه پس از انتخابات، گرفتار فتنه دیگری بود که اگر امروز جایگاه و پایگاه اجتماعی‌اش مخدوش شده، ناشی از عدم توفیق ایشان در آن صحنه بوده است.
به عبارت روشن‌تر برای تحلیل صحیح عملکرد آقای هاشمی پس از ماجرای انتخابات باید به دقت دو فتنه را از یکدیگر جداسازی نموده و هر یک را به صورت مجزّا بررسی کنیم: اوّل، فتنه عمومی و آزمایش فراگیری که تمام کشور و همه ملّت به آن آزموده شدند و آقای هاشمی نیز به عنوان یکی از افراد ملّت به این فتنه آزموده شد؛ دوم، فتنه اختصاصی که آقای هاشمی رفسنجانی با آن دست و پنج نرم کرده و می‌کند، یعنی همان فتنه‌ای که قرآن کریم به آن تصریح کرده است: «وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ» یا همان «فتنه فرزند». البته روشن است که این دو فتنه در واقعیت خارجی با یکدیگر تلاقی کرده و آنچه در صحنه عینی مشاهده می‌شود چیزی جز یک حقیقت واحده نیست؛ و این همان چیزی است که «فتنه مضاعف» را برای آقای هاشمی ایجاد کرده است و باید گفت که انصافاً هم فتنه سختی برای ایشان فراهم آورده است.
5- اما مشکل اینجاست که تفکیک و جداسازی این دو فتنه دردی از دردهای اخیر آقای هاشمی را درمان نخواهد کرد و آقای هاشمی باید بداند که از دید عموم مردم ایران حکم نهایی به پیروزی او در میدان فتنه اوّل وابسته به عملکرد و پیروزی ایشان در آوردگاه فتنه دوم است و جاودانه ماندن نام هاشمی رفسنجانی در کنار نام‌های مقدس و بلندآوازه‌ای چون خمینی و بهشتی و مطهری در گرو استقامت و بصیرت به خرج دادن هاشمی در عرصه فتنه فرزند رقم خواهد خورد و نه به هیچ گونه دیگر.
مردمی که آقای هاشمی را به دلیل خدمات و سوابق انقلابی‌اش دوست دارند این روزها نگرانند که ایشان در این عرصه چه خواهد کرد و از بین «فرزند» و «انقلاب» کدامیک را بر دیگری ترجیح خواهد داد. مردم دوست ندارند هاشمی در این فتنه مضاعف شکست بخورد؛ مردم نمی‌خواهند شاهد مقدّم داشتن «فرزندان» بر «انقلاب و نظام اسلامی» باشند. از دید مردم این کار جز خیانت معنای دیگری ندارد؛ چون منطق مردم با بصیرت ایران اسلامی همان منطق قرآن است که می‌فرماید:«یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَخُونُوا اللَّهَ وَ الرَّسُولَ وَ تَخُونُوا أَماناتِکُمْ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُون وَ اعْلَمُوا أَنَّما أَمْوالُکُمْ وَ أَوْلادُکُمْ فِتْنَةٌ وَ أَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیم»؛ مردم دوست ندارند نام آقای هاشمی در تاریخ این مرز و بوم به عنوان یکی از «خواص بی‌بصیرت» و در کنار نام ننگین «سران فتنه88» حکّ شود... و آخرین جمله اینکه «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکُمْ وَ أَوْلادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ.» اى کسانى که ایمان آورده‏اید، در حقیقت برخى از همسران شما و فرزندان شما دشمن شمایند، از آنان بر حذر باشید.
 لینک مطلب در رجــــــــــا نیوز


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


لطف الهی در آشکار شدن نفاق موسوی و کروبی

جمعه 88 اسفند 14 ساعت 11:11 عصر

این مطلب را برای رجا نیوز نوشتم

1- خیلی وقت‏ها و خیلی جاها منطق خدا و قرآن با منطق ما آدم‏ها خیلی فرق‏ها دارد؛ یعنی همیشه این‏طور نیست که حساب و کتاب‏های مادّی ما درست از آب در بیاید و همه چیز همان‏طوری رقم بخورد که ما می‏پنداریم. قرآن کریم به این مسأله در این آیه شریفه اشاره کرده است که «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون»؛ چه بسا از چیزی بدتان می‏آید در حالی که همان چیز در واقع برای شما خوب است و چه بسا از چیزی خوشتان می‏آید و حال آنکه همان چیز در واقع برای شما بد است؛ خدا می‏داند و شما نمی‏دانید.
2- شاید تا حالا زیاد شنیده باشید یا لاأقل در فیلم‏ها زیاد دیده‏اید که مثلاً یک نفر به خاطر مصدومیت در یک حادثه تلخ رانندگی در بیمارستان بستری می شود و در حین انجام آزمایشات پزشکی متوجه وجود یک غده سرطانی خطرناک در بدنش می‏شود که اگر آن حادثه به ظاهر تلخ رانندگی نبود، حالاحالاها از آن غده خطرناک بی‏خبر می‏ماند و طبیعتاً وقتی متوجه می‏شد که دیگر کار از کار گذشته بود. مواردی از این دست را هم می‏توان از مصادیق همان منطق قرآنی دانست که «چه بسا حادثه ناخوشآیندی به نفع شما باشد و شما خودتان هم از حکمت آن آگاه نباشید.
3- در معارف اسلامی ما «نفاق» به عنوان یک غده سرطانی کشنده برای جامعه اسلامی شناخته می‏شود که خطرناک بودنش هم به دلیل «پنهان بودن» آن است.این بیماری مرگبار در سایه زندگی مخفیانه‏اش ذره‏ذره خود را گسترش می‏دهد و بخش‏های وسیع‏تری از پیکره جامعه را دربرگرفته و با حرکت خزنده و بی‏صدای خود به مراکز حساسی مثل مغز و قلب جامعه اسلامی دسترسی پیدا می کند و ناگهان حیات طیبه جامعه را با خطر مرگ و نابودی مواجه می سازد. به همین دلیل است که در قرآن و روایات منافقین بدتر از کفار شناخته می‏شوند و خطر درونی هشداردهنده‏تر از خطر بیرونی دانسته شده و جهاد با نفس بزرگ‏تر از جهاد با دشمنان برشمرده شده است.
4- بیایید تصور کنیم امروز 23 خرداد 1388 است، یعنی شنبه پس از انتخابات؛ رسانه‏ها و منابع رسمی خبر از پیروزی 24 میلیونی دکتر احمدی‏نژاد در انتخابات ریاست جمهوری دهم می‏دهند و ما شاهد این عکس‏العمل‏ها هستیم:
 _ مهندس میرحسین موسوی که حائز 13 میلیون رأی با ارزش از مردم ایران شده در پیامی خطاب به دکتر احمدی‏نژاد رئیس‏جمهور منتخب، پیروزی ایشان را تبریک گفته و برای ایشان طلب توفیق می‏کند.
 _ مهندس موسوی با صدور بیانیه جداگانه‏ای خطاب به مردم و هوادارانش ضمن تأکید بر خاتمه رقابت‏های انتخاباتی اعلام می‏کند قصد دارد با تشکیل یک شبکه اجتماعی فراگیر از ظرفیت فراهم‏آمده در دوران انتخابات برای سازماندهی فعالیت‏های سیاسی آتی خود بهره‏برداری کرده و رسماً آغاز به کار «جنبش راه سبز» را در چارچوب قوانین نظام اسلامی اعلام می‏کند.
 _ مهدی کروبی دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری نیز ضمن صدور پیام تبریک به ملت ایران برای خلق حماسه 40 میلیونی و آرزوی توفیق برای دکتر احمدی‏نژاد در خدمت به مردم، اعلام می دارد با تقویت ساختار حزب اعتماد ملی اقدام به جذب، آموزش و سازماندهی هواداران و تلاش برای کسب موفقیت‏های سیاسی در انتخابات‏های آینده خواهد نمود.
آیا به نظر شما این فرضیه‏های به ظاهر خوشآیند در واقع نیز به نفع نظام اسلامی تمام می شد؟؟؟

مطرودین ملّت ایران 

5- حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری اگرچه تلخ و آزاردهنده بود و خسارت‏های جانی، مالی و روحی فراوانی بر جای گذاشت و از شتاب حرکت فزاینده علمی و اقتصادی کشور اندکی کاست، اما در مجموع آنچه از کف رفت در برابر آنچه عاید نظام اسلامی شد بسیار ناچیز و کم‏اهمیت جلوه می‏کند. اگر تمام این حوادث فقط و فقط یک نتیجه برای جامعه اسلامی داشت و آن هم «آشکار شدن نفاق جریان مدعی خطّ امام» برای مردم باشد، باید سجده شکر بر جای آورد و خدای متعال را به خاطر لطف بزرگی که در حقّ این انقلاب و نظام اسلامی کرد شکرگذار بود. چون اگر فرضیه‏های به ظاهر زیبایی که در بند قبل به آن اشاره کردم اتفاق می‏افتاد معلوم نبود که این غده سرطانی نفاق تا کی می خواست به حیات انگلی خود در بدن نظام ما ادامه دهد و تاکی قرار بود که مردم یک منافق مزدور به نام میرحسین موسوی را به عنوان نخست‏وزیر محبوب امام و دفاع مقدس بشناسند و از منافق قدرت‏پرستی به نام مهدی کروبی به عنوان یار امام و خدمتگزار نظام یاد کنند و معلوم نبود که این جریان فاسد و این خط خطرناک چه وقت می‏خواست ضربه نهایی را به جامعه اسلامی ما وارد کند.
6- امروز به لطف الهی و بر اساس منطق قرآنی بر قاطبه ملت ایران روشن شده است که آنچه ناپسند می‏پنداشتیم و از آن غصه می‏خوردیم و ناخشنود بودیم، تقدیر محتوم الهی برای برملاکردن دست منافقان این امّت و بیمه کردن حیات طیبه انقلاب اسلامی و یک عمل جراحی موفق برای خارج ساختن غده خطرناک نفاق و دورویی از پیکره بالنده جمهوری اسلامی بود تا بار دیگر به وضوح دست قدرت خدا را در کارها ببینیم و قدردان نعمت الهی باشیم و مغرور تدبیر خود نشویم و بصیرت خود را از دست ندهیم و فراموش نکنیم که «عَسى‏ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُون».

لینک مطلب در رجــــــانیوز


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


من شناسایی شدم!!!

شنبه 88 دی 26 ساعت 11:53 صبح

یکی از اقداماتی که حکایت‏گر استیصال و درماندگی دشمن از صبر و بصیرت و استقامت ملت مؤمن ایران است، تلاش مذبوحانه برای ایجاد جوّ رعب و تردید در قشرهای مختلف مردم و از جمله نخبگان علمی و فرهنگی و سیاسی کشور است. ترور استاد شهید دکتر علی‏محمدی نیز در همین راستا ارزیابی می‏شود و مقام معظم رهبری نیز در پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت این عزیز بر همین نکته تأکید فرمودند. یعنی دشمن می‏خواهد با گسترش فضای ترس و وحشت نخبگان و عناصر مؤمنی که به نوعی در بصیرت‏افزایی یا پیشرفت شتابان علمی کشور نقش‏های مؤثری ایفا می‏کنند را در ادامه این مجاهدت‏های علمی و فرهنگی و سیاسی دچار تردید نموده و از استقامت در این مسیر بازدارد.
یکی از نمونه‏های خنده‏دار این تلاش مذبوحانه، انتشار تصویر و مشخصات بعضی از این فعالان سیاسی و فرهنگی در فضای مجازی و ایراد اتهاماتی ناروا به آنان می‏باشد که در طول چند ماه گذشته موارد زیادی از آن را شاهد بودیم؛ البته چه بسا این‏گونه اقدامات به تلافی انتشار گسترده تصاویر اوباش و آشوبگران (خصوصاً حرمت‏شکنان روز عاشورا) در فضای مجازی از سوی نهادهای مسؤول به منظور شناسایی و معرفی آنان توسط مردم صورت می‏گیرد که باید گفت چنین حرکات ناشیانه‏ای تنها نمایان‏گر شدت کج‏فکری عوامل آن و عدم شناخت دشمن از مردم غیرتمند ایران اسلامی است.

 تصویر این طلبه کوچک به همراه توضیحاتی مضحک که بیشتر به داستانکی تخیّلی! شباهت دارد به طور وسیعی در شبکه‏های اجتماعی ضد انقلاب و بعضی سایت‏ها و وبلاگ‏های وابسته به جریان معاند و محارب منتشر شده است

روز گذشته بعضی از دوستان اطلاع دادند که قرعه فال به نام من دیوانه هم زده شده! و تصویر این طلبه کوچک به همراه توضیحاتی مضحک که بیشتر به داستانکی تخیّلی! شباهت دارد به طور وسیعی در شبکه‏های اجتماعی ضد انقلاب و بعضی سایت‏ها و وبلاگ‏های وابسته به جریان معاند و محارب منتشر شده است. البته این اقدام -به کوری چشم دشمن- نه تنها کمترین تردیدی در عزم استوار این طلبه کوچک برای ادامه مسیر روشن‏گری و بصیرت‏دهی در حد توان خود ایجاد نکرد، بلکه عمق خباثت و چهره حقیقی بعضی عناصر ضد انقلاب و پادوهای حقیر دشمن را نیز روشن‏تر نمود.
دشمن نفهمیده و نخواهد فهمید که ملت مقاوم و مؤمن ایران برای تحقق آمال و آرمان‏های اسلامی با رهبر خود پیمان اطاعت بسته‏اند و از بذل جان و مال و آبرو در این راه پر فیض و پر بهجت دریغ نخواهند کرد و آرزویی جز شهادت در این مسیر نورانی ندارند. خدا رحمت کند سید شهیدان اهل قلم، شهید سیدمرتضی‏آوینی را که فرمود: غایت خلقت جهان پرورش انسان‏هایی است که در برابر شدائد بر هرچه شک و ترس و تعلّق و تردید است غلبه کنند و حسینی شوند.
 * آخرین مصاحبه با خبرگزاری فارس


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


سران فتنه، پای میز محاکمه

دوشنبه 88 دی 14 ساعت 10:9 عصر

به خاطر دارم اوّل شهریور ماه در پستی تحت عنوان «سنّت الهی و سران فتنه» با یک تحلیل قرآنی عدم دستگیری و محاکمه سران فتنه اخیر را تاشی از سنّت لایتغیر الهی در مهلت دادن به ظالمان دانستم که در نتیجه این امهال آنان بر گناهان خود بیفزایند و از مسیر حق دورتر شوند تا سرانجام به عذاب سخت الهی گرفتار شوند: وَ لَا یحَسَبنَّ‏ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌ لّأِنفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ (آل‏عمران:178)؛ امروز که دوباره آن یادداشت را می‏خوانم به صدق وعده الهی بیشتر امیدوار می‏شوم و تحقق آن را نزدیک‏تر می‏بینم.
در این چهار ماهی که از آن یادداشت می‏گذرد سران اصلی فتنه (موسوی، خاتمی، کروبی، مهدی و فائزه هاشمی) گویی در یک مسابقه شیطانی به رقابت سرسختانه‏ای با یکدیگر مشغول بوده‏اند و هر یک سعی کرده است با سرعتی بیشترخود را زودتر از دیگران به خط پایان و سقوط نهایی در پرتگاه خلود در جهنم و عذاب الهی برساند؛ اگر موسوی بیانیه‏ای صادر کرده  است، کروبی برای آنکه از او عقب نیفتد با خبرگزاری‏های بیگانه مصاحبه کرده است و اگر خاتمی در مخالفت با نظام اسلامی سخنرانی کرده است، فائزه هاشمی با حضور در میدان هتک حرمت عاشورا سعی کرده گوی سبقت را از او برباید و مهدی هاشمی فراری هم در آن سوی مرزها آخرین دست و پاها را برای پیروزی در این رقابت کثیف می‏زند.

این روزها مردم از موسوی و خاتمی و کروبی متنفرند و از آنها با خشم و نفرت یاد می‏کنند و فائزه و مهدی هاشمی می‏روند تا در زباله‏دان حافظه تاریخی این ملّت جاودانه شوند

در این میان تفاوت اساسی این روزها با چهار ماه گذشته این است که دیگر دست این خائنان به ملت ایران رو شده و پرده از چهره منافقانه این مزدوران دشمن افتاده است و مردم این روزها دیگر به وضوح و روشنی می‏دانند که این عناصر خودفروخته و وطن‏فروش چه خیال‏های ناپاکی در سر می‏پروراندند و ماجرای انتخابات و ادعای دروغین تقلب فقط و فقط بهانه‏ای بود برای هجمه همه جانبه استکبار و ایادی پست داخلی آنها به اصلی‏ترین اصول جمهوری اسلامی، یعنی ولایت فقیه و اسلامیت این نظام برآمده از حضور هوشمندانه مردم.
این روزها همه دلبستگان این نظام مقتدر مظلوم در یک سوی میدان ایستاده‏اند و همه کفر و شرک و نفاق در سوی دیگر میدان؛ این روزها دیگر دعوا بر سر انتخابات نیست و حتی اکثر قریب به اتفاق کسانی که در انتخابات به موسوی رأی داده بودند آرای خود را از او پس گرفته‏اند؛ این روزها به برکت روشنگری‏ها و بصیرت‏بخشی‏های رهبر نافذالبصیره‏مان مرز حقّ و باطل روشن شده است؛ این روزها حزب الله در یک سو و حزب الشیطان در سوی دیگر معرکه صف کشیده‏اند؛ این روزها نعره آخر شیطان بلند است و غریو الله اکبر مؤمنان هیمنه پوشالی سپاه نفاق را درهم کوبیده است؛ این روزها مردم از موسوی و خاتمی و کروبی متنفرند و از آنها با خشم و نفرت یاد می‏کنند و فائزه و مهدی هاشمی می‏روند تا در زباله‏دان حافظه تاریخی این ملّت جاودانه شوند؛ و خلاصه این روزها با آن روزها خیلی فرق می‏کند.
مردم با حضور غیرتمندانه خود در قیام سراسری 9 دی حرف آخرشان را زدند و با صراحت و شفافیت به این نظام مقتدر مظلوم اعلام کردند که دیگر نمی‏توانند شاهد ظلم‏های بیشتر باشند و بر مسؤولان نظام تکلیف کردند که هرچه سریعتر با عوامل اصلی و سران فتنه که بیشترین ستم‏ها را بر نظام و مردم در چند ماه اخیر تحمیل کرده‏اند برخورد کرده و بیش از این مماشات نکنند و با اقدام انقلابی خود، خدا را راضی و امام و شهدا را خشنود و  مردم مؤمن ایران اسلامی را به این نظام مقدس دلگرم‏تر از گذشته کنند.

مسؤولان به هیچ وجه حق ندارند هیچ مصلحت خیالی را بر «عدالت قضایی» در مورد این عناصر فتنه‏آفرین مقدم بدارند

و البته آنچه بیش از هر چیز دیگر در مطالبه عمومی مردم برای برخورد با سران فتنه نمایان است، توجه به این نکته اساسی است که مسؤولان به هیچ وجه حق ندارند هیچ مصلحت خیالی را بر «عدالت قضایی» در مورد این عناصر فتنه‏آفرین مقدم بدارند. بی‏تردید بازداشت، محاکمه و مجازات قاطع این مزدوران منفور موجی از آرامش و امید را به کشور هدیه خواهد کرد و زمینه را برای حرکت شتابان نهضت اسلامی و توسعه و پیشرفت مادی و معنوی میهن عزیزمان فراهم می‏کند و درسی تاریخی به همه بداندیشان و کج‏اندیشان می‏دهد تا دیگر از این پس به خود اجازه ندهند که با عقاید اسلامی و آرمان‏های انقلابی این مردم بازی کنند.
و سیعلم الذین ظلموا أیّ منقلب ینقلبون... اندکی صبر...


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


وعده‏ی دیدار

پنج شنبه 88 آذر 5 ساعت 5:0 عصر

به این فکر می‏کردم که به مناسبت این ایام و بخصوص شب و روز عرفه چی بنویسم که دیدم بهتره از خودم حرفی نزنم؛ توصیه اکید می‏کنم به همه‏ی رفقا که ویژه‏نامه‏ای رو که سایت فقیه متأله حضرت آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی تهیه کرده بخوانید و توصیه‏های ویژه‏ی این مرد خدا درباره این ایام رو بشنوید و عمل کنید. باشد که به برکت نفَس قدسی ایشان ما هم جزء کسانی باشیم که در روز عرفه مورد مغفرت خدای متعال قرار می‏گیرند. خیلی التماس دعا؛ یا علی مدد.

ویژه نامه ایام دهه اول ماه ذی حجه
فضیلت شب عرفه
روز عرفه و درخواست از خدا
روز غفران
دهه توحید
وعده دیدار


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


نقد بی‏رحمانه !!!

پنج شنبه 88 آبان 21 ساعت 9:49 عصر

سرانجام هفته‏ی گذشته مقام معظم رهبری حکم ریاست مهندس ضرغامی بر رسانه ملی را تمدید فرموده و در متن حکم انتصاب ایشان سفارش‏های اساسی خویش را نیز مطرح کردند. البته قصد کرده بودم دیگر در این وبلاگ وارد نقدها و انتقادات خویش به عملکرد صدا و سیما نشوم؛ چون این سازمان و مجموعه‏ی مدیریتش را انتقادناپذیرتر از این حرف‏ها یافته‏ام؛ اما آنچه بهانه‏ی نگاشتن این چند سطر شد جمله‏ای تاریخی بود که به نقل از ریاست این سازمان در نشست اخیر مطبوعاتی ایشان در رسانه‏ها منتشر شد؛ همان نشست مطبوعاتی که از ساعت 9:35 صبح آغاز شد و 4 ساعت و نیم بعد بدون توجه به وارد شدن وقت نماز ظهر و عصر به پایان رسید.

اما آن جمله‏ی تاریخی و البته مضحک آقای ضرغامی این بود که فرموده بودند: «از رسانه‏ها می‏خواهم که صدا و سیما را بی‏رحمانه نقد کنند»!!! شما را به خدا با شنیدن این جمله اولین چیزی که به ذهنتان می‏رسد چیست!؟ (لطفاً در کامنت‏های همین پست جواب این سؤال بنده را مرقوم فرمایید.) اگر این سؤال را از بنده بپرسید ناچار چنین خواهم گفت که همین ادعای افراطی که از سوی کسی مطرح می‏شود که در دوران 5 ساله گذشته مدیریت خود بر رسانه ملی منصفانه‏ترین نقدها و دلسوزانه‏ترین نصیحت‏ها را هم برنتافته و منتقدان خردمند خویش را نابخردانه به تیغ سانسور سپرده است به خوبی نمایانگر منافقانه بودن این ادعا است.
اهل درد به خوبی منظور بنده را می‏فهمند و نیازی به توضیح بیشتر نیست؛ اما جهت مستندسازی این پست فقط به سه نمونه از نقدهای منصفانه و دلسوزانه اهل بصیرت به عملکردهای ناصواب آقای ضرغامی و مجموعه‏ی تحت مدیریتشان اشاره‏ای گذرا می‏کنم باشد تا دروغ بودن ادعای کذایی ایشان روشن‏تر شده و معلوم شود که ایشان برای نقدهای منصفانه و دلسوزانه هم تره‏ای خُرد نمی‏کنند تا چه رسد به نقدهای بی‏رحمانه!
1- متن حکم اخیر رهبر معظم انقلاب به‏علاوه‏ی بیانات آشکاری که اخیراً در انتقادات خویش به عملکرد صدا و سیما ایراد فرمودند و تصریح ایشان بر اینکه بسیاری از اقدامات و برنامه‏های سازمان مورد تأیید و اجازه‏ی ایشان نیست به وضوح حکایت از نقدهای جدی رهبری به این سازمان دارد. حال باید از آقای ضرغامی پرسید که حضرتعالی به چند درصد از تذکرات رهبری نسبت به عملکرد سازمان جامه عمل پوشانده‏اید که اینک از رسانه‏ها می‏خواهید که شما را بی‏رحمانه!!! نقد کنند؟
2- حکایت انتقادات خیرخواهانه و نصیحت‏های مشفقانه‏ی حجت‏الاسلام پناهیان به عنوان یک کارشناس دینی و رسانه‏ای به صدا و سیما و عکس‏العمل بچه‏گانه‏ی این سازمان در برابر منتقد سرسخت ولی خوش‏فکر و دلسوز خود را فراموش نکرده‏ایم. حال چگونه می‏توانیم باور کنیم که آقای ضرغامی از منتقدان خود خواسته باشد که واقعاً بی‏رحمانه!!! به نقد ایشان بپردازند؟
3- جنبش وبلاگی دانشجویان و طلاب و نخبگان وبلاگ‏نویس در نقد عملکرد صدا و سیما که در مردادماه 86 انجام گرفت نیز یک نمونه دیگر از نقدهای اصولی و منصفانه و منطقی است که به صورت دسته‏جمعی انجام گرفت و مجموعه‏ای کامل از نقدهای وارده برای ریاست این سازمان هم ارسال شد به این امید که شاهد تحولات مثبتی در این رسانه باشیم؛ اما دریغ و صد افسوس که همچون همه‏ی انتقادات دیگر با بی اعتنایی از کنار حجم انبوه این تذکرات مشفقانه عبور کردند.
لذا به نظر می‏رسد آقای ضرغامی و مجموعه‏ی همراهان ایشان در صدا وسیما متأسفانه آنچنان به رذیله‏ی خودبرتربینی دچار شده‏اند که حالاحالاها بعید است که نقدی در ایشان اثر بگذارد؛ چه منصفانه و چه بی‏رحمانه!!! و در شرایط فعلی چاره‏ای جز تحمل به‏به و چه‏چه گفتن رسانه‏ی ملی برای رئیسش و نوشابه باز کردن‏های حضرات برای یکدیگر نداریم.
آقای ضرغامی عزیز، فراموش نکنید که در شرایط خطیر و حساسی مجدداً مورد اعتماد رهبر معظم انقلاب واقع شده‏اید. پس بهتر است به جای بیان ادعاهای ناصادقانه و گرفتن ژست‏های عوام‏فریبانه روزی 2 بار متن حکم رهبری را بخوانید تا راه را از چاه بازشناسید و فرصت پنج ساله‏ی خدمتگزاری به اسلام و انقلاب و مردم را بیهوده هدر ندهید؛ گفتم روزی 2 بار: یک بار صبح بعد از نماز صبح و قبل از شروع کار روزانه‏تان تا به خاطر بیاورید که ولیّ‏امرتان که شما را به این مسؤولیت مهم گماشته است از شما چه خواسته است و بار دوم، شبانگاهان که به رختخواب می‏روید تا بیندیشید که در روزی که گذشت چه اندازه در مسیر و نقشه‏ی راهی که او برای شما ترسیم کرده است قدم برداشته‏اید؛ و خلاصه: حاسبوا قبل أن تحاسبوا؛ و العاقبة للمتقین.

 * متن حکم انتصاب مجدد آقای ضرغامی و نقشه‏ی راه
 * لبیک گویان به جنبش وبلاگی نقد صدا و سیما

 * مخاطب نشناسی صدا و سیما


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


خبرگزاری فارس: یک مدرس دانشگاه گفت: با توجه به مجموع مصوبات دور اول و دوم سفرهای استانی به معضلات و آسیب‌های فرهنگی استان‌های مختلف به صورت شایسته توجه نشده که این یک ضعف بنیادی در سفرهای استانی بوده است.
سیدکمیل باقرزاده مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرنگار حوزه دولت خبرگزاری فارس با اشاره به سفرهای استانی هیات‌ دولت اظهار داشت: این سفرها نماد مردمی بودن دولت نهم است چراکه مردم پس از سالها طعم خدمت خالصانه و بی‌ریا را چشیدند.
وی با بیان اینکه رئیس‌جمهور و وزرا به برکت‌ سفرهای استانی از نزدیک با مشکلات مردم آشنا شدند، افزود: یکی دیگر از برکت سفرهای استانی باعث فعال شدن رده‌های پایین‌تر اجرایی شد به دلیل آنکه زمانی که شخص رئیس جمهور به دورترین شهر سفر می کند شهری‌ که به دلیل دوری از پایتخت کنترلی روی امورات آن نیست، باعث می‌شود آن مسؤل اجرایی پویا‌تر عمل ‌کند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه سفرهای استانی مورد تایید رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است، یادآور شد: اگر زمانی عده‌ای در شروع دور اول سفرها ضروریت این سفرها را زیر سوال بردند و به کم‌بازده‌ بودن این سفرها اذعان داشتند امروز آنقدر برکات سفرهای استانی برای مردم ملموس و محسوس شده که هیچ فردی در این خصوص موضوعی را مطرح نمی‌کند.
این تحلیل‌گر مسائل سیاسی خدمت‌گذاری و رفع مشکلات مردم، ازجمله توقعات مردم دانست و یادآور شد: فلسفه وجود مسئولین در نظام جمهوری اسلامی برطرف کردن مشکلات است که البته رئیس‌جمهور نیز بر این نکته تاکید دارد.
باقرزاده ادامه داد: سفرهای استانی مطالبات مردم نیست اما به دلیل آنکه سفرهای استانی تاثیر بسزایی بر مشکلات دارد و این سفرها یک ابزار کارآمد برای رسیدن به این هدف تعالی است مردم برای رسیدن به آن هدف استقبال می‌کنند.
وی با اشاره به ضعف‌های سفرهای استانی سفر دولت اضافه کرد: متاسفانه برخی از پروژه‌ها و مصوبات از دوره‌های قبل ناتمام مانده یا طبق زمان‌بندی هیات‌دولت پیش نرفته‌است که باید علت‌یابی شود.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: با توجه به مجموع مصوبات دور اول و دوم سفرهای استانی به معضلات و آسیب‌های فرهنگی استان‌های مختلف به صورت شایسته توجه نشده که این نکته یک ضعف بنیادی در سفرهای استانی بوده است؛ چرا که مشکلات مردم علاوه بر کار و کارخانه و ... باید زیر‌ساخت‌های فرهنگی را نیز تثبیت کرد.
این تحلیل‌گر مسائل سیاسی تلاش سفرهای استانی در دور اول و دوم تلاش برای حاکم‌کردن عدالت اقتصادی در کشور و استان‌ها دانست و گفت: با توجه به عدالت اقتصادی متاسفانه عدالت اجتماعی به فراموشی سپرده شده که یاید توجه داشت انقلاب ما یک انقلاب فرهنگی است.
باقرزاده ادامه داد: هر زمانی که دم از فرهنگ می‌زنیم ذهن‌ها به سمت و سوی هنر و سینما می‌رود اما بحث فرهنگ یک موضوعی گسترده و بسیار فراگیر است.
وی در خصوص حضور احمدی‌نژاد در سفرهای استانی نیز خاطر نشان کرد: حضور رئیس‌جمهور باعث دلگرمی مردم می‌شود و رئیس‌جمهور باید به مقدار نیاز در این سفرها حضور یابد که البته علاوه بر نقش اجرایی رئیس‌جمهور باید نقش نمادین این حضور توجه داشت چرا که در کشورهای که مدعی دموکراسی هستند مسئولین برای حضور در جمع مردم هراس دارند اما ما در کشورمان شاهد هستیم تمامی مسئولان به سراسر کشور سفر می‌کنند.
انتهای پیام/ط
  لینک خبر


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


پروژه بی‏احترامی به فرماندهان جنگ نرم

دوشنبه 88 مهر 13 ساعت 9:53 عصر
باقرزاده در گفتگو با فارس: پروژه بی‌احترامی به اساتید تلاشی برای خارج کردن فرماندهان جنگ نرم از میدان است
خبرگزاری فارس: یک مدرس دانشگاه با اشاره به پروژه اخیر افراطیون در دانشگاه‌ها و بی‌احترامی به اساتید انقلابی آن را نوعی تلاش برای خارج کردن فرماندهان جنگ نرم از میدان دانست.
سیدکمیل باقر‌زاده مدرس دانشگاه در گفتگو با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس با اشاره به بی‌احترامی جریانات افراطی به برخی از اساتید انقلابی در فضای دانشگاهی کشور گفت: ماجرای این بی‌احترامی‌ها فراتر از اهانت به اساتیدی نظیر حدادعادل و جواد لاریجانی است که باید برای بررسی آن بسیار هوشیار بود.
وی افزود: مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان در ماه مبارک رمضان به بحث جنگ نرم اشاره داشتند و در فرمایشات خود وظایف دانشجویان به عنوان افسران جوان و اساتید به عنوان فرماندهان مقابله با جنگ نرم دشمن را به خوبی تبیین کردند.
این مدرس دانشگاه با طرح این سوال که چرا امروز اساتید انقلابی مورد هجمه دشمن قرار گرفته‌اند؟ خاطرنشان کرد: اینکه دشمنان فرماندهان جنگ نرم را هدف گرفته‌اند، نکته عجیبی نیست، همانطور که در جنگ سخت نیز دشمنان امثال باکری، همت و کاوه‌ها را هدف قرار داده بودند، امروز نیز دشمن می‌خواهد فرماندهان جنگ نرم را از کار بیاندازند، چون این فرماندهان می‌توانند با عملکرد خود افسران جوان را نیز به میدان مقابله با دشمن بکشانند.
باقرزاده با بیان اینکه دشمنان امروز می‌خواهند فرماندهان جنگ نرم را از میدان مبارزه خارج کنند، گفت: دشمنان در این راستا تلاش می‌کنند فضا را به حدی تنگ کنند که اساتید در فضای آکادمیک دانشگاه نتوانند نظریه‌پردازی کرده و پیام خود را به دانشجویان برسانند.
وی در ادامه تصریح کرد: دشمن اگر بتواند فرماندهان جنگ نرم را از کار بیاندازد، افسران جوان نیز کارایی خود را از دست خواهد داد، پس چندان عجیب نیست که دشمن امروز این خط را پیگیری می‌کند.
این مدرس دانشگاه با تاکید بر اینکه مقام معظم رهبری در دیدارها و فرمایشات خود هوشیاری لازم را به دانشگاهیان منتقل کرده‌اند، ادامه داد: نکته بعدی در این خصوص بحث تحول در حوزه علوم انسانی است که رهبر معظم انقلاب در سخنان اخیر خود به آن اشاره فرمودند که براساس اعترافات حجاریان به عنوان تئوریسین جریان اصلاحات، آلوده بودن این علوم و انتقال آن به فضای کشور مشخص شده است و لازم است که براساس فرمایشات رهبری یک تحول اساسی در آن انجام شود.
باقرزاده با بیان اینکه اصلاح فکر و رفتارهای جامعه برعهده اساتید دانشگاه است، اظهار داشت: اگر قرار است تحولی اساسی در ابعاد مختلف حوزه علوم انسانی ایجاد شود، باز هم اساتید هستند که باید به عنوان فرماندهان این جبهه عمل کنند، در نتیجه هدف قرار گرفتن اساتید انقلابی از سوی دشمنان باز هم معنا پیدا می‌کند.
وی در پایان با تاکید بر اینکه امروز گفتمان اصلی همه دانشگاه‌ها باید مقابله با جنگ نرم باشد، خاطر نشان کرد: در رأس این مقابله، توجه به تحول در حوزه علوم انسانی قرار دارد که باید در این زمینه براساس فرمایشات مقام معظم رهبری مطالبه کرده و تحولی اساسی ایجاد شود.
انتهای پیام/ک
لینک خبر

نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


سنت الهی و سران فتنه

یکشنبه 88 شهریور 1 ساعت 1:44 صبح

آیت الله جنتی در خطبه‏ی دوم نماز جمعه‏ی گذشته‏ی خود ضمن اشاره به حوادث پس از انتخابات خطاب به مسؤولان قوه‏ی قضائیه چنین سؤال کردند: آشوب‌ها و اغتشاشات اخیر ظلم به اسلام و انقلاب و ظلم به یک ملت بود و نظامی مردمی هدف گرفته شده بود. عده‌ای در این حوادث دستگیر شدند اما کسانی که این بلوا را بر پا و آن را فرماندهی کردند دستگیر نشدند. چرا سران اغتشاشات اخیر و کسانی که ریشه فتنه و ام‌الافساد بودند و فریب‌دهندگانی که به نقطه‌ای متصل هستند و جوانان را فریب دادند، آزاد بوده و دستگیر و محاکمه نشدند؟
البته حضرت آیت الله جنتی به عنوان امام جمعه‏ی موقت پایتخت و نیز دبیر شورای نگهبان بهتر از بنده‏ی حقیر پاسخ این سؤال خود را می‏دانند و چنین به نظر می‏رسد که ایشان از طرح این سؤال منظور دیگری داشته‏اند که باید به آن توجه شود و به قول طلبگی، گاهی سؤال برای استفهام حقیقی نیست. حال که چنین است باید به دنبال یافتن پاسخی درخور برای این سؤال اساسی باشیم.
آنچه با استفاده از معارف اسلامی و آیات قرآنی و روایات اهل‏بیت(ع) به ذهن بنده می‏رسد این است که اساساً مهلت دادن به چنین افرادی نه از ترس آنان و یا به خاطر تعارف و رودربایستی با ایشان و یا از بیم برانگیخته شدن اعتراضات و واکنش‏های داخلی و خارجی و... است؛ بلکه نکته‏ی اساسی این است که سنت الهی بر آن تعلق گرفته است که به ظالمان و گردن‏کشان تاریخ مهلت می‏دهد تا در سراشیبی سقوط خویش بیش‏تر بتازند و در گرداب هلاکت خویش بیش‏تر غوطه‏ور شوند و از نجات و سعادت دورتر گردند؛
سنت «املاء» یکی از مهم‏ترین سنت‏های لایتغیّر الهی است که طاغوت‏های عالم را گرفتارتر می‏کنند بدون آنکه خودشان دریابند که در چه دامی گرفتار آمده‏اند. مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در ذیل آیه 178 سوره آل‏عمران در تبیین این سنت الهی می‏فرمایند: خدای متعال بعد از آن‏که رسول گرامى خود را تسلاى خاطر داد، و در باب مسارعت کفار در کفرشان دلخوش ساخت و فرمود: این مسارعتشان در کفر در حقیقت چوب خدا است، و تسخیرى الهى است، او است که کفار را به سویى مى‏راند که در آخر خط حظى و بهره‏اى در آخرت برایشان نماند؛ آن گاه در این آیه وجهه کلام را متوجه خود کفار نموده و فرمود: زنهار که از وضع حاضر خود خوشحال نباشند، که وضع موجودشان املا و مهلت خدایى است که کارشان را به استدراج و تاخیر مى‏کشاند و باعث بیشتر شدن گناهشان مى‏گردد که دنبال آن عذاب مهینى است؛ عذابى که جز خوارى با آن نیست‏.

چرا سران اغتشاشات اخیر و کسانی که ریشه فتنه و ام‌الافساد بودند و فریب‌دهندگانی که به نقطه‌ای متصل هستند و جوانان را فریب دادند، آزاد بوده و دستگیر و محاکمه نشدند؟

آری؛ اگر امروز سران اغتشاشات اخیر و به تعبیر آیت الله جنتی، کسانی که ام‏الفساد و ام‏الفتنه بودند هم‏چنان راست‏راست در جامعه می‏چرخند و بیانیه می‏نویسند و نامه‏ی خصوصی خویش را علنی می‏کنند و انواع دروغ‏ها و توهین‏ها را به نظام مقدس جمهوری اسلامی نسبت می‏دهند و جلسه تشکیل می‏دهند و شبکه‏ی اجتماعی تأسیس می‏کنند و... نباید از اینکه در زندان نیستند و هنوز به پای میز محاکمه کشیده نشده‏اند خوشحال و سرمست باشند؛ بلکه باید بدانند که نظام جمهوری اسلامی به ایشان مهلتی بیش‏تر داده است تا جوهره‏ی پلید خویش را آشکارتر کنند و بغض و کینه‏ای که سال‏ها از اسلام راستین در دل‏ها پنهان کرده بودند را افشا کنند تا اندک غافلانی که هنوز این گرگ‏های در لباس گوسفند را نشناخته‏اند چهره‏ی حقیقی ایشان را بشناسند و آن‏گاه دیر نخواهد بود زمانی که این ام‏الفسادها نیز در عذاب خزی و خواری دنیا و آخرت بسوزند و سزای اعمال خود را ببینند.
وَ لَا یحَْسَبنَ‏َّ الَّذِینَ کَفَرُواْ أَنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ خَیرٌْ لّأَِنفُسِهِمْ  إِنَّمَا نُمْلىِ لَهُمْ لِیزَْدَادُواْ إِثْمًا وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُّهِینٌ (آل‏عمران:178)
راست گفت خداوند بلندمرتبه‏ی بزرگ
  _ مطلب مرتبطی که چندی پیش نوشتم: همه‏ی مردان خاتمی


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


تفاوت ما با بچه‏های حزب الله لبنان

جمعه 88 مرداد 23 ساعت 10:0 عصر

سومین سالگرد پیروزی حزب الله لبنان بر رژیم نامشروع صهیونیستی در حالی برگزار شد که در باب عوامل این پیروزی بسیار سخن گفته شده است و تحلیل‏های سیاسی و نظامی فراوانی ارائه شده است. موضوع این نوشتار توجه به یک ویژگی مهم در حزب الله قهرمان است که باید آن را مهم‏ترین رمز پیروزی قهرمانان مقاومت اسلامی لبنان دانست. اجازه دهید این ویژگی مهم را ضمن نقل سه خاطره‏ی موثق تبیین نمایم.

  1_ سیدحسن نصرالله رهبر مقاوم و شجاع حزب الله در محفلی دوستانه نقل می‏کرد که روزی در زمان حیات امام راحل(ره) شهید سیدعباس موسوی دبیر کل پیشین حزب الله لبنان به من می‏فرمود اگر یک بسیجی ایرانی به من دستور دهد خودت را بکش، من در اجرای این دستور لحظه‏ای درنگ و تردید نمی‏کنم؛ چون آن بسیجی را در طول سلسله مراتبی می‏بینم که به امام خمینی می‏رسد و دستور او دستور امام است و فرمان امام نیز فرمان امام زمان(ع) و در نهایت، امر خدا است.
  2_ یکی از دوستانی که برای تحصیل مدتی در لبنان به سر می‏برد و با تعدادی از بچه‏های حزب الله هم دوست شده بود نقل می‏کرد تقیّد و اهتمام ویژه‏ای که جوانان حزب الله نسبت به ورزش و آمادگی جسمانی خویش داشتند برای من بسیار عجیب بود؛ روزی بالاخره از آنان سؤال کردم که چرا این‏قدر نسبت به ورزش حساسیت دارید و خود را ملزم به ورزش کردن می‏دانید؟ در پاسخ گفتند: چون شنیده‏ایم که امام خامنه‏ای ورزش را بر جوانان واجب کرده‏ و فرموده‏اند یکی از خواسته‏های من از جوانان ورزش کردن است.
  3_ سیدحسن نصرالله در یکی از سخنرانی‏های خود پس از پیروزی سال 2000 حزب الله در تحلیل عوامل این انتصار ضمن رد تمام علل مادی و نظامی و سیاسی، رمز پیروزی را در این جمله خلاصه کردند: «رمز این پیروزی فقط و فقط پیروی محض حزب الله از ولایت فقیه است.» ایشان هم‏چنین در یکی از سخنرانی‏های پس از پیروزی سال 2006 نیز ضمن تأکید بر همین مطلب فرمودند: «من افتخار می‏کنم که یکی از اعضای حزب ولایت فقیه باشم.»
آری؛ رمز پیروزی‏های غرورآفرین حزب الله قهرمان،‏داشتن سلاح و موشک و تجهیزات و امکانات نظامی و تعداد نفرات و نوع آموزش‏ها یا بازی‏های سیاسی نیست؛ رمز پیروزی حزب الله یک چیز است و آن هم ولایت‏مداری و اطاعت‏پذیری حزب الله نسبت به ولیّ‏فقیه است. مجموعه‏ی حزب الله، از صدر تا ذیل، از رهبران تا رزمندگان، همگی به معنی حقیقی کلمه مطیع و فرمان‏بردار و ملتزم به اجرای تدابیر و اوامر ولیّ‏فقیه هستند و به این ولایت‏مداری خویش افتخار می‏کنند و آن را با صدای بلند به گوش همه‏ی جهانیان می‏رسانند.

مسلماً حزب الله لبنان در سال‏های پس از پیروزی انقلاب اسلامی و با الگوگیری از تبعیت ملت ایران نسبت به ولایت‏فقیه توانست به جایگاه ارزش‏مند و افتخارآمیز کنونی دست یابد؛ اما آن‏چه جای تأمل و دقت و هشدار دارد این است که خدای‏ناکرده روزی فرا نرسد که بعضی خواص و نخبگان جامعه‏ی ما برای چاره‏جویی و خلاصی از مشکلات نیازمند درس‏آموزی از شاگرد دیروز خود یعنی حزب الله شوند؛ و البته امروز از میان نخبگان و خواص، توقع امت حزب الله از جناب آقای دکتر احمدی‏نژاد رئیس‏جمهور محبوب و مردمی‏مان بیش از همه و بیش از همیشه است.
   پی‏نوشت:
  1_ لینک مطلب مرتبطی که چندی پیش خطاب به دکتر احمدی‏نژاد نوشتم:(+)
  2_ این دو تا مصاحبه را هم در خبرگزاری فارس ببینید: (+) و (+)
  3_ این کلیپ صوتی زیبا رو هم حتماً دانلود کنید؛ کاملاً به موضوع این یادداشت مرتبط است:(+)


نوشته شده توسط : سید کمیل

بسم الله []


<   <<   11   12   13   14   15   >>   >

لیست کل یادداشت ها

آیا رهبر انقلاب از خطوط قرمز مذاکرات هسته ای کوتاه آمدند؟
زنده باد خامنه ایِ رهبر!
روز قدسی که سیدحسن نصرالله را از نزدیک دیدم!
توصیه حاج آقا مجتبى? تهرانی به رزمندگان مقاومت اسلامی
غزه در انتظار راهپیمایی ما
پیام یک جوان فلسطینی به جوانان ایرانی
[عناوین آرشیوشده]